header photo

«نتایج شکست جنبش دموکراتیک آذربایجان»

گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران

رسول مهربان

«نتایج شکست جنبش دموکراتیک آذربایجان»

3- ترويج عصبيت هاي مذهبي به منظور انحراف افكار سياسي

با چنين دسيسه هاي علني و اتحاد جناح هاي استعماري در ايران و حمايت دربار پهلوي و محافل ملي ، قرارداد همكاري ايران و شوروي براي استخراج و بهره برداري از نفت شمال از طريق ايجاد يك شركت مختلط رد شد .موضوع مهمي كه بعد از لغو قرارداد به وقوع پيوست و موجب اختلاف آمريكا و انگليس و جناح بندي هايي درهيئت حاكمه ي ايران گرديد ، يكه تازي شركت نفت ايران و انگليس در بهره برداري از منابع نفتي جنوب بود . از طرفي قرارداد همكاري ايران و شوروي با آن همه مزايا و سودمندي نمي توانست در جامعه ي ايران و جناح هاي مختلف هيئت حاكمه بي تأثير باشد ، زيرا شركت نفت جنوب از اوضاع و شرايط ايجاد شده پس از سركوب جنبش دموكراتيك آذربايجان و رد قرارداد همكاري ايران و شوروي به اين خيال بود كه با تغيير در بعضي مواد قرارداد 1933و تصويب يك قرارداد متمم و تكميلي ، ضمن تثبيت و تأييد مجدد اصل قرارداد 1933 ، با عوايد مختصري كه به درآمد كشور اضافه مي شد، سروته قضيه را به هم بياورد.

توطئه ي انشعاب در حزب تودة ايران و استفاده ي تبليغاتي كه عوامل امپرياليسم از اين ماجرا بردند، موجب مسكوت ماندن مبارزات ضد امپرياليستي ملت ايران شد . و در همان زمان به منظور انحراف افكارعمومي از مسايل حاد اجتماعي دست هايي به كار افتاد تا با ترويج عصبيت هاي مذهبي و قشري گري و توجه به ظواهر مسايل اسلامي وضع متشنج و منحرفي ايجاد كنند و توجه جامعه از مسايل سياسي و مبارزات ضد امپرياليستي به يك سري ظواهر حاد مذهبي منحرف شود . به همين جهت از مهرماه 1326 برابر اخبار رو زنامه ها جلوي زنهاي بي حجاب در سر بازار گرفته مي شود و با نصب اعلاميه هاي تهديدكننده و توهين آميز، به بازاريان تهران تأكيد و امر مي شود كه از معامله و خريد وفروش با زنهاي بي حجاب خودداري شود و چند مرتبه حمله و هجوم به زنهاي بي حجاب و اسيدپاشي مشاهده مي شود. علاوه بر آن زدوخوردهايي بين مسلمان ها و بهايي ها در كارخانه ي بهشهر ايجاد مي شود، كه دنباله ي آن به كُشت و كشتار چند خانواده ي بهايي در بهشهر مي انجامد . 1 و در تهران نيز بحث هاي تند و داغ صرفا مذهبي و حمله به طرفداران كسروي و پاسخ هاي تند و تيز طرفداران كسروي به متشرعين، اوج بي سابقه اي مي گيرد و همه ي اين عوامل به كمك امپرياليسم مي آيد تا از طرح مسايل اساسي جامعه و بررسي و افشاي غارتِ شركت نفت جنوب جلوگيري شو د. جامعه ي ايران از هر جهت گرفتار ترفندها و توطئه هايي شد كه امپرياليسم به قصد بهره برداري بي دردسر از منابع نفتي به راه انداخت و در همين حال هيئت هاي مستشاري آمريكايي در زمينه هاي نظامي - فرهنگي - اقتصادي به ارتش و سازمان برنامه و وزارت فرهنگ مسلط مي شدند، و تبليغات ضد شوروي مهم ترين برنامه ي راديو شد . و روزنامه هاي ارتجاعي تهران به سردمداري اطلاعات و با قلم و هدايت علي مسعودي هر روزمقالات تند و گستاخانه اي عليه شوروي منتشر مي كرد و هيستري ضد شوروي به شدت رواج مي يافت.

حسن صدر مدير روزنامه ي قيام ايران از جمله روشنفكراني بود كه نمي توانست بلوك بندي ضد شوروي را تحمل كند و با همه ي احترام و علاقه اي كه به روابط دوستانه ي ايران با آمريكا داشت در صفحه ي اول روزنامه در كادر و با حروف درشت نوشت: «آقاي سفير كبير - ملت ايران قريب يك صد سال يعني از آن روزي كه نخستين قافله ي مبلغين آمريكايي به ايران آمد ، تا اين اواخر در برابر نيات پاك و خدمات صادقانه ي شما سر تعظيم فرود آورده، تا جايي كه در دارالشوراي ايران حساب شما را از بيگانگان جدا ساخت . امروز نيز اگر علاقه داريد دولت متبوع شما بر قلب ملت ايران فرمانروايي كند ادامه ي راهي را كه سرانجام به تيرگي سياست خارجي ايران منتهي خواهد شد ترك گوييد».2 مسلم بود كه اين و ضع نمي توانست ادامه يابد زيرا حزب تودة ايران كه از زير ضربه ي هجوم ارتجاع به آذربايجان و دسيسه و توطئه هاي انشعاب ملكي به هرحال توانست به درآيد و كمر راست كند ، بلافاصله خطر امپرياليسم آمريكا را با ذكرهمه ي خصوصيات و نشاني ها و عوارض زيان بار آن بر حيات سياسي و اقتصادي ايران مطرح كرد و ضمن مبارزه با استعمار مسلط بريتانيا و شركت نفت جنوب ، خطر تسلط امپرياليسم آمريكا را كه بدون سروصدا و به طور خزنده، مستمر و بي وقفه، به همه ي شرايين حياتي ملت ايران مسلط مي شد، اعلام كرد . و بار ديگر تشكيل يك جبهه ي متحد ضد امپرياليستي را در برنامه ي خود قرارداد . چنين هدفي مي توانست از طريق ايجاد يك جبهه ي متحد ضد ديكتاتوري برآورده شود ، و اين بزرگترين و مبرم ترين نياز جبهه ي دموكراسي ايران بود . زيرا هيئت حاكمه به دنبال تسلط بر جنبش دموكراتيك آذربايجان و كشتار دسته جمعي كارگران و كشاورزان و استقرار حكومت نظامي در آذربايجان و تهران و برپايي سيستم پليسي بر سرتاسر كشور به توقيف روزنامه نگاران دموكرات و ملي دست زد . و دربار پهلوي درصدد استقرار آن چنان نظم و نسقي بود كه بتواند از تكرار وقايع سال هاي 24 و25 جلوگيري كند و اجراي چنين هد في را از راه بستن و تعطيل و تحديد روزنامه هاي مستقل و ملي و منع و محدوديت فعاليت هاي حزبي تعقيب مي كرد. حتي شايعه و زمزمه ي تبعيد دسته جمعي گروه هاي سياسي مخالف دولت شنيده شد و در همه ي اين مقاومتهاي ضد استبدادي، حزب تودة ايران به موجب اسناد و شواهد كتبي موجود، پيشقراول بود و با هدف نابودي اسبتداد و استقرار دموكراسي كوشش مي كرد . انسان وقتي با وجدان جستجوگر و دور از تعصب در سير و مطالعه ي آن همه اسناد و مدارك كه در آرشيو مجلات و روزنامه هاي كتابخانه ي ملي ايران مضبوط است ، فرو مي رود و به غور و بررسي مي نشيند، به اين واقعيت انكارناپذير پي مي برد. نگارنده خود بارها و بارها ضمن مطالعه ي آن اسناد و مدارك به همه ي آن رهبران و شخصيت ها و نويسندگان

بورژوازي ليبرال كه بغض و عداوات و كينه را عليه حزب تودة ايران در مغز و دماغ بسياري از جوانان علاقمند به ترقي و سعادت ايران جايگزين كردند و از اين راه به تفرقه و تشتت دامن زدند، لعنت فرستاد.

از فرداي حمله و هجوم ارتش مستعمراتي به رهبري شاه و قوام به جنبش آذربايجان و شكست و عقب نشيني آن ، برنامه و هدف عمده ي بعدي امپرياليسم اضمحلال و نابودي حزب تودة ايران بود . زيرا با حضور فعال اين حزب نقشه هاي امپرياليستي سريعاً فاش و افشاء مي شد. از اولين روزهاي سال 1327 كه نقشه هاي دربار شاه درباره ي استقرار خفقان و استبداد عمومي ، توسط حزب تودة ايران فاش شد، ملي گرايان آن دوره كه عمدتاً در حزب ايران جمع شده بودند، بي اعتنا به اين خطرها به گرفتن پست و شغل در سازمان برنامه كه توسط هيئت هاي اقتصادي و فني آمريكايي پي ريزي و تجديد بنا مي شد، مشغول شدند . و از آن تاريخ كمتر به مسايل تند و حساس سياسي پرداختند و در لاك يك سري بحث هاي مجرد و انتزاعي از مفاهيم دموكراسي و استقلال و فلسفه بافي هاي برتراندراسل فرورفتند . مي توان گفت كه ارواح اصحاب اسكولاستيك در قالب تكنوكرات هاي حزب ايران حلول و ظهور كرد و همه ي بحث ها و مقاله هاي روزنامه ي جبهه ، ارگان حزب ايران در سال 1327 مملو از چنين مسايلي است. و گاهي چند ترجمه از روزنامه ها و مجلات خارجي درباره ي نفت و مذاكرات سفرا و نمايندگان آمريكا و انگليس به چشم مي خورد. دكتر محمد مصدق نيز به سكوت و گوشه نشيني در احمدآباد ادامه مي داد و گاهگاهي در بعضي محافل و جلسات رجال و شخصيت هاي سياسي كه همگي از مشاهير بازار سياست بودند، شركت مي کرد.

1- روزنامه ي داد، 26 مهر ماه 1326 ، شماره ي 1074

2- قيام ايران، يكشنبه 8 آذر 1326

 

Go Back

Comment