اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان
به مناسبت هفتاد و ششمین سالگرد تشکیل حکومت ملی خودمختار آذربایجان
هم میهنان گرامی!
روز 21 آذر سال 1324 ، هفتاد و شش سال قبل، جنبش خودمختاری آذربایجان به رهبری فرقۀ دمکرات آذربایجان به پیروزی رسید و حکومت خودمختار آذربایجان تشکیل گردید.
جنبش برای کسب خودمختاری آذربایجان با انتشار بیانیۀ 12 شهریور 1324 توسط عده ای از مبارزان خوشنام آذربایجان و سید جعفر پیشه وری و تاسیس فرقۀ دمکرات آذربایجان آغاز شد. بیانیۀ 12 شهریور بر اساس مواد قانون اساسی انقلاب مشروطه ایران مبنی بر تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی و ادارۀ امور محلی توسط نمایندگان برگزیدۀ ساکنین همان ایالت ها، مردم عدالتخواه و زحمتکشان آذربایجان را که از زورگوئیِ خان ها و فئودالها و ظلم و جور ادارات و مامورین دولتیِ دستگاه دیکتاتوری رضاه شاه و فرزند او به جان آمده بودند، با هدف تعیین سرنوشت خود، برای تأسیس دستگاه اداری خودمختار دعوت نمود. این بیانیه چنین آغاز می شود: « اصل ۱- ضمن حفظ استقلال و تماميت ارضی ايران، بايد به مردم آذربايجان آزادی داخلی و خود مختاری مدنی داده شود تا بتوانند در پيشبرد فرهنگ خود و ترقی و آبادی آذربايجان با مرعی داشتن قوانين عادلانه کشور، سرنوشت خود را تعيين نمايند».
اهداف ترقی خواهانۀ بیانیۀ 12 شهریور تنها به آذربایجان محدود نمی شود، بلکه خواستار گسترش این جنبشِ مترقی و عدالتخواهانه به سراسر ایران است. با همین آرزو است که این بیانیه با جملات بعدی به پایان می رسد. « ما ابتدا از آذربايجان که خانه ما است شروع می کنيم و ايمان داريم که اصلاح و ترقی آذربايجان موجب ترقی ايران خواهد شد و بدين وسيله ميهن از دست قلدرها و مرتجعين نجات خواهد يافت».
علل پيدایش این جنبش در آذربايجان را می توان به طور کلی به سه عامل نسبت داد. وضعیت اسفناک و وخیم اقتصادی و اجتماعی زحمتکشان آذربایجانی، سنت های تاریخی و قیام ها و مبارزات خلق آذربایجان و نیز وضعیت کشور در شرایط بین المللیِ دوران جنگ جهنی دوم.
آذربایجان که تا آغاز حکومت رضاشاه، ولیعهد نشین و از آباد ترین ایالتهای ایران بود، در نتیجۀ سیاستهای تبعیض آمیز اجتماعی و اقتصادی و ظلم و ستم و تحقیر حکومتِ بیست سالۀ رضاخان به یکی از مناطق عقب افتادۀ کشور تبدیل شده بود. ستم مضاعف و ظلم و تجاوزاتِ فئودالها و استثمار بیرحمانۀ و نابودی مشاغل، آذربایجانی ها را وادار به مهاجرت به دیگر نقاط کشور کرده بود.
خلق آذربايجان به رھبری ستارخان و باقرخان و حیدرعمواوغلی برای پیروزی انقلاب مشروطه با قوای مداخله گر تزارِ روسیه و نیروهای مرتجع محمد علی شاه قاجار پیروزمندانه جنگیده بود. آذربایجانی ها به رهبری شيخ محمد خيابانی عليه استبداد و ارتجاع داخلی و تقسیم ایران بین دو قدرت استعماری روس و انگلیس قیام کرده بودند. در هنگام آغاز جنبش 21 آذر هنوز عده ای از یاران ستارخان و شیخ محمد خیابانی زنده بودند و تجارب درخشان خود را در اختیار این جنبش گذاشتند.
در هنگام اشغال ایران توسط متفقین که به علت روابط و همکاری های دولت رضاشاه و رژیم فاشیستی هیتلر انجام شد، نیروهای نظامی استعماری و امپریالیستی انگلستان که همواره مدافع منافع رژیم ها و طبقات مرتجع و غارتگر و ضد مردمی است، اجازه ورود و استقرار در آذربایجان را نداشتند.
رشد سریع جنبش برای کسب خودمختاری، حکومت مرکزی مرتجع و و فئودالها و ملاکین ارتجائی و غارتگر را به وحشت انداخت. ولی علیرغم حملات مسلحانۀ دائمی تفنگدارانِ خوانین غارتگر آذربایجانی و ژاندارم های دولت به فعالین و دفاتر فرقه، استقبال مردم برای عضویت در فرقه و پیوستن به جنبش بسیار شورانگیز بود. سازمان ایالتی حزب تودۀ ایران با بیش از 60 هزار عضو خود نیز به فرقۀ دمکرات آذربایجان پیوست. بسیاری از افسران توده ای از دیگر نقاط کشور داوطلبانه به جنبش آذربایجان پیوستند تا فدائیان فرقه و حکومت ملی آذربایجان را برای مقابله با تفنگداران متجاوز خان ها و فئودالهای مرتجع آموزش دهند. کثرت استقبال مردم از جنبش خودمختاری چنان بود که به زودی نمایندگان مردم برای تشکیل انجمن های دهات و بخش ها و شهرها انتخاب گردیدند و پس از طی شدن همۀ مراحل، سرانجام مجلس ملی آذربایجان در روز 21 آذر سال 1324 افتتاح گردید. مجلس نمایندگان آذربایجان با تشکیل دولت خودمختار آذربایجان به صدارت سید جعفر پیشه وری، این دولت را «حکومت ملی آذربایجان» نامید.
حکومت ملی به سرعت اصلاحات بنیادیِ اقتصادی و اجتماعی را در آذربایجان شروع کرد. اراضی خالصه و املاک فئودالها و ملاکین بزرگ وابسته به امپریالیسم و ارتجاع که به نهضت خیانت کرده بودند، بلا عوض بین روستائیان تقسیم گردید. برای کمک به دهقانان و احیای کشاورزی، بانک فلاحت و شرکت ماشین های آبیاری تاسیس شد. قانون کار دمکراتیک تدوین و پیاده شد. اقدامات جدی علیه بیکاری معمول گردید. کارخانه ها تحت نظارت کارگران بکار انداخته شد و کارخانه های تازه تاسیس گردید. شبکه بهداشت همگانی پی ریزی شد. تحت رهبری سازمان های فرقه، مردم خود در کار آبادی و عمران دهات، قصبات و شهرها می کوشیدند.
رشد فرهنگی در مرکز دقت قرار گرفت. اعلام زبان آذربایجانی به عنوان زبان رسمی در کنار زبان فارسی و چاپ کتابهای درسی به زبان مادری، برای گسترش آموزش و پرورش و مبارزه با بی سوادی شرایط بسیار مساعدی ایجاد کرد. تاسیس دانشگاه، توسعه مطبوعات، تاسیس رادیو، احداث چاپخانه معارف و آذربایجان، تشکیل اداره هنرهای زیبا، تئاتر دولتی، ارکستر ملی و فیلارمونی آذربایجان، جمعیت شاعران و نویسندگان آذربایجان و غیره به پیشرفت فرهنگ و رشد ادبیات و هنرهای زیبا کمک شایان کرد. و ...
برای اولین بار در تاریخ ایران، زنان آذربایجانی با حق برابر در امر انتخاب کردن و انتخاب شدن همراه مردان در انتخابات مجلس ملی شرکت کردند. به گواهی کسانی که از آذربایجان در دوران یک سالۀ حکومت ملی بازدید کردند، اصلاحات اقتصادی و اجتمائی این مدت یک ساله بیش از دوران حکومت دیکتاتوری بیست سالۀ رضا شاه و درخشان تر بود.
ولی رژیم ارتجائی سلطنتی از وحشت اینکه این جنبش به مناطق دیگر گسترش یابد، با کارگردانی و مساعدت دولتهای امپریالیستی انگلیس و آمریکا و با تغییر اوضاع بین المللی، یورش مسلحانه به آذربایجان را در دستور کار قرار داد. ارتش شاهنشاهی به همراه مزدوران مسلح خان ها و فئودالهای مرتجع آذربایجان و به نام «نجات آذربایجان»، حمام خون به راه انداختد. در این قتل عام فاشیستی هزاران نفر کشته و دهها هزار نفر اسیر و تبعید شده و یا مجبور به گریز از وطن شدند. بدین ترتیب بساط ظلم و ستم اربابان و غارتگرانِ دسترنج دهقانان و زحمتکشان آذربایجان مجددا حکمفرما شد. در حقیقت به نام «نجات آذربایجان»، منافع غارتگران «نجات» یافت.
هموطنان گرامی!
طی دهها سال اخیر، مبارزات خلقهای جهان دستآوردهای ارزشمندی به بار آورده است. از آن جمله به رسمیت شناختن حق تحصیل به زبان مادری به عنوان بخشی از حقوق بشر از طرف مجامع معتبر جهانی. ولی همین دستاورد ارزشمند سبب شده که برخی افراد و محافل و گروهها، آگاهانه یا ناآگاهانه، جنبش برای کسب خودمختاری و ادارۀ سرنوشت خود را به حق کسب تحصیل به زبان مادری تقلیل دهند. باید یادآور شد همانطور که سید جعفر پیشه وری رهبر جنبش خودمختاری آذربایجان همواره تأکید می نمود، به رسمیت شناختن زبان مادری فقط یک بخش کوچک از خواستهای جنبش است. اساس مطالبات خلق آذربایجان، خودگردانی امور در جهت استقرار عدالت اجتماعی به سود کلیه اهالی و بویژه زحمتکشان و از میان برداشتن تبعیض ها در سیاست اجرائی دولت مرکزی نسبت به خلقها و مناطق گوناگون کشور است. به اعتقاد فرقۀ دمکرات آذربایجان، از این نظر نه تنها خلقهای ساکن کشورمان باید برابر حقوق باشند، بلکه اکثریت عظیم زحمتکشان منسوب به خلقها و اقوام گوناگون کشورمان همدرد هستند و مشترکا از سیاستهای اجرائی دولت مرکزی رنج می کشند و از عدالت اجتماعی محروم هستند. از این نظر حکومت شاهنشاهی و حکومت ولایت فقیه فرقی با هم ندارند.
درد مشترک خلقهای میهنمان ایجاب می کند که زحمتکشانِ همۀ خلقها به شکل مشترک و دست در دست هم برای تامین عدالت اجتمائی با دولت کلان سرمایه داران و اختلاس گران و غارتگرانِ ثروت کشور و دسترنج زحمتکشان که زیر عبای حکومت جمهوری اسلامی پنهان شده اند مبارزه کنند. در همین زمینه افراد و گروه هائی هستند که به شکل ناآگاهانه و یا آگاهانه و حتی با هدایت دولتهای ارتجائی منطقه و جهان تلاش می کنند تا خلقهای میهنمان را رو در روی یکدیگر قرار دهند و خلق فارس را مسبب رنج و زندگی وخیم دیگر خلقها معرفی کنند. تفرقه در میان خلقها به سود مسبب اصلی یعنی دولت مرکزی و الیگارشی حاکم است و از جمله به شیوه های پنهان توسط همین حکومت نیز دامن زده می شود.
مبارزۀ خلق آذربایجان برای کسب حقوق ملی و استقرار حکومت خودمختار داخلی در چارچوب تمامیت ارضی ایران و برخورداری از آزادی و عدالت اجتمائی بخش تفکیک ناپذیری از مبارزات زحمتکشان همه خلقهای ساکن میهنمان با دیکتاتوری حکومت ولایت فقیه می باشد که حامی غارتگران ثروت مملکت و دسترنج زحمتکشان است.
فرقۀ دمکرات آذربایجان برای پیروزی در این مبارزۀ مشترک، فعالینِ همۀ خلقها و احزاب و سازمانهای سیاسی دمکرات و مترقی سراسری و منطقه ای را به اشتراک عمل دعوت می کند و چنین مبارزه ای را مورد پشتیبانی قرار می دهد.
پیش به سوی مبارزۀ مشترک خلقهای ساکن کشورمان و تشکیل جمهوری فدرال ایران !
کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان
19 آذرماه 1400