جشن 40 سالگی انقلاب با گسترش مبارزات توده ای
40 سال از پیروزی انقلاب مردمی و شکوهمند بهمن 1357گذشت. انقلاب بهمن، انقلاب همدلی و یک پارچگی همه خلق های ساکن کشور برای حاکم شدن بر سرنوشت خویش و تحقق آرمانهای والایی همچون استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی بود. حرکت وسیع توده های میلیونی مردم برعلیه استبداد و بی عدالتی حاکمیتی شکل گرفت که سالهای متمادی بخصوص پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 سرنوشت کشور را در اختیار بیگانگان قرار داده بود. از یک سو وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی رژیم به امپریالیست ها و غارت بی حساب ـ کتاب ثروت های ملی توسط آنها و از سویی دیگر انباشت سرمایه مالی در دستان یک عده خاص (الیگارشی منسوب به هزار فامیل)، نا رضایتی بخش بزرگی از اقشار و طبقات جامعه را در پی داشت. حضور میلیونی اقشار وطبقات در خیابان ها که خواهان سرنگونی سلطنت بودند، گواه این واقعیت است. اما اعتراض های وسيع و سازمان يافته کارگران، دانشجويان و دیگر زحمتکشان کشور بود که نقش اساسي در پيروزی انقلاب بهمن ايفاء نمود. اعتصاب سراسري کارگران نفت، کارمندان و حرکت های اعتراضی دانشجويی رژِيم ستم شاهی را با بحران جدی روبه رو کرد. و شرايط را برای اعتراضات سراسری و میلیونی مهیا شد.
رژیم دست نشانده سلطنتی که سرمایه داران و زمین داران بزرگ پایگاه اصلی ان را در داخل و وابستگی سیاسی ـ اقتصادی به امپریالیسم پایگاه خارجی آن را تشکیل می داد، در تضاد کامل با خواست توده های میلیونی مردم بود که خواهان کشوری مستقل، آزاد و دمکراتیک بودند. طرح شعارهایی همچون «آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی» از سوی توده های میلیونی شرکت کننده در روزهای انقلاب، بیانگر این حقیقت بود. مردم ایران از دهها سال پیش به دنبال کشوری مستقل، پیشرفته و آزاد بوده اند و در این راه مبارزه کرده اند و شهید داده اند. انقلاب مشروطیت، قیام ستارخان و باقرخان، جنبش شیخ محمد خیابانی، جنبش 21 آذر به رهبری سید جعفر پیشه وری و جنبش ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق از آن جمله است.
شرکت اکثریت قریب به اتفاق مردم شهری و روستایی خلق های ساکن کشور در اعتراضات، نشان از خصلت مردمی و ضد استبدادی و ملی انقلاب بود. از آنجا که آذربایجان بعنوان مرکز قیام ها و خیزش های آزادیخواهانه، عدالت طلبانه و ضد استبدادی همواره بعنوان نقطه عطف انقلابات در ایران عمل کرده است. قیام خونین 29 بهمن تبریز 1356 را می توان جرقۀ آغاز خیزش سراسری توده های ستمدیدۀ کار و زحمت، آزادیخواهان و اتقلابیونی دانست که بر علیه حاکمیت سرمایه، ترور و سرکوب بپا خاستند و ندای آزادی و سرنگونی رژیم را فریاد سر دادند. بعد از اعتراضات گسترده 29 بهمن تبریز بود که باشکسته شدن نسبی فضای امنیتی و خفقان و فرو ریختن ترس توده ها بویژه کارگران، زنان و جوانان و دانشجویان، اعتراضات و اعتصابات، گسترده تر و هسته های مبارزاتی مخفی و علنی در کارخانه ها، دانشگاهها، مدارس، ادارات دولتی و محل های کار و محلات سازمان یافته تر گردید. شعله های مبارزه افروخته تر شد. و پس از یک سال به ثمر رسید.
با پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم شاهنشاهی در 22 بهمن 1357، نخستین مرحله سیاسی انقلاب تحقق یافت. با این پیروزی، خاندان پهلوی و کلان سرمایه داری وابسته که حاکمیت مطلق را در اختیار داشتند، بر کنار شدند. انقلاب که با اتحاد وسیع مردم به پیروزی رسیده بود، شرایط را از هر جهت برای تحولی بنیادین در جامعه استبداد زده و عقب مانده ما بوجود آورد. بسیاری از نیروهای انقلابی بر این باور بودند که با توجه به حمایت و پشتیبانی عظیم توده های مردمی از اهداف و آرمانهای انقلاب ، می توان با تشکیل جبهه وسیعی از همه نیروهای ترقیخواه و آزاد اندیش و میهن پرست با جبهه ضد انقلاب داخلی و جهانی و آن نیروهایی که پشت نقاب انقلابیگری و مذهب پنهان شده اند و قصد دارند اهداف انقلاب را در چارچوب منافع گروهی و تنگ نظرانه خود، مصادره و نهایت به شکست بکشانند، مقابله کرد و به پیروزی رسید. تنها با گذشت از این مرحله حساس، انقلاب می توانست به یک تحول عظیم سیاسی، اجتماعی ـ اقتصادی به نفع منافع اکثریت بزرگ مردم محروم کشور فرا روید.
گر چه توطئه های ریز و درشت ضد انقلاب داخلی و جهانی، تنگ نظری و انحصار طلبی برخی از دوستان انقلاب و کم تجربگی سازمان های سیاسی در زمینه اتحادها و درک نادرست از اهداف کوتاه مدت و دراز مدت، مانع چنین اتحادی شد.علیرغم این همه حضور پر شور مردم این اجازه را به نیروهای ضدانقلاب و بازدارنده نداد تا از همان ابتدا مانع پیاده شدن اهداف انقلاب شوند. آغاز فعالیت سیاسی احزاب و سازمان ها و تشکل های صنفی، مصادره اموال سردمداران رژیم گذشته، ملی کردن بانک ها، معادن، تقسیم اراضی ملاکین بزرگ به سود دهقانان و ... بیرون راندن دهها هزار مستشار آمریکایی و دیگر کشورهای امپریالیستی که سالها سرنوشت کشور بدست آنان بود از جمله اقدامات سودمندی بود که در سالهای نخست انقلاب صورت گرفت. تداوم چنین اقداماتی پایگاه اجتماعی انقلاب را گسترده تر و غیر قابل برگشت می کرد.
نخستین آژیر خطر جدی برای انقلاب و اهداف آن تحمیل جنگ خانمانسوز و ویرانگر بین ایران و عراق بود. تحمیل جنگی که با توطئه کشورهای امپریالیستی برای به شکست کشاندن انقلاب طراحی شده بود. با اصرار رهبران رژیم به ادامه بیهوده آن پس ازبیرون راندن دشمن، با شعار "جنگ جنگ تا پیروزی"به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که نتیجه ای جز خسارت جبران ناپذیر نیروی انسانی و مالی برای کشور چیز دیگری در بر نداشت.
جنگ اگر برای توده های مردم جز ویرانی، تورم، گرانی و بیکاری چیز دیگری نیاورد، برای نیروهایی که به انقلاب و آرمانهای آن اعتقادی نداشتند، موهبتی شد تا از فضای جنگی کشور به هر ترفندی برای رسیدن به قدرت و به شکست کشاندن انقلاب استفاده کنند. و براى تحقق برنامه هاى ارتجاعى و ضد مردمى شان آن چنان موجى از خشونت و سرکوبگرى در جامعه حاکم کنند که حتى شمارى از رهبران درجه اول مذهبى و «مراجع تقليد» را به زندان و گوشه نشنيى وادارند. هزاران انسان دگرانديش، زندانيان سياسى 25 سال زندان کشيده در دوران شاه، نويسندگان، مترجمان و انديشمندان فرهيخته، کارگران آگاه و سنديکاليست ها به جرم واهی به زندان کشیدند و زیر فشار روحی و روانی قرار دادند و به شهادت رساندند. این بخش کوچکی از کارنامه سیاه افرادی است که با کشت و کشتار و فضای رعب و وحشت به انتقام از انقلاب و مردم بر خاستند. در کنار این کشت و کشتار و ادامه سرکوب و خشونت بر ضد دگراندیشان و فعالان مدنی و فرهنگی خلق های ساکن کشور، ماحصل آن بحران عمیق اجتماعی ـ اقتصادی است که اکثریت بزرگی از مردم ما را به زیرخط فقر رانده است.
سیاست های اقتصادی رژیم حاکم، بخصوص در سه دهه اخیر بر خلاف اهداف و آرمان های انقلاب بهمن در جهت سیاست های نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تدوین شده و نتیجه ای جز فقر، بیکاری، اعتیاد، فحشا و حاشیه نشینی برای توده های مردم در بر نداشته است. خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن اصول مردمی قانون اساسی بر آمده از انقلاب، گام بزرگی در جهت اجرای برنامه های اقتصاد نئولیبرالی برداشت. تغییر اصل 44 قانون اساسی تحت عنوان «تفسیر اصل 44» تمام دستاوردهای اقتصاد مردمی انقلاب را بر باد داد. سلب مالکیت از اقتصاد دولتی راه را برای غارت ثروت مردم با عنوان خصوصی سازی رانتی باز کرد. سیاست خصوصی سازی منجر به بسته شدن بسیاری از کارخانجات و بنگاههای تولیدی، بیکاری کارگران و فقیرتر شدن جامعه انجامید. غارت و سرقت ثروت ملی زیر پوشش خصوصی سازی های گسترده و اختلاس های هزار میلیاردی از طریق بانک ها، صندوق های قرض الحسنه و ... الیگارشی مالی، نظامی و امنیتی قدرتمندی در راس هرم حاکمیت شکل داد که برای حفظ موقعیت خود و چپاول بیشتراز هیچ جنایتی ابا ندارد.
نتیجه سیاست فاجعه آفرین حاکمان جمهوری اسلامی در سالهای اخیر باعث تنگناهای بیشتری برای کارگران، دهقانان، معلمان و اقشار فرودست و متوسط جامعه شده است. شکاف طبقاتی عمیقتر و فرصت های شغلی محدود و محدود تر شده است. بر همین اساس اعتراضات نسبت به سیاست های رژیم گسترده تر، خواسته های معترضین طبقاتی تر و سیاسی تر از قبل است. اعتراضات مردمی در دیماه سال گذشته که گفته شده است 160 شهر را در بر گرفت، از عمق این نارضایتی ها خبر داد. مبارزات شجانه ماههای اخیر کارگران هپکو و آذرآب اراک، ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه و فولاد خوزستان و دهها کارخانه و کارگاه دیگر بر علیه سیاست های خصوصی سازی و دیگر سیاست های ضد کارگری رژیم، همراه با مبارزات معلمان، دانشجویان، زنان و جوانان همه سیاست های ضد ملی رژیم را به چالش کشیده است.
سیاست سرکوب، زندان، شکنجه، اعتراف گیری و اتهامات نا روا به معترضین ابزاری است که رژیم سالهاست بر علیه مخالفین و منتقدینش بکار برده است. این روش ضد انسانی اگر زمانی در میان عده ای نا آگاه خریداری داشت، امروز رنگ باخته و حتی در میان محدود هواداران حاکمیت کسی بر آن باور ندارد. بردن عده ای از کارگران و معلمان و دانشجویان به کارگاههای شکنجه و پخش به اصطلاح اعترافات آن ها، بیش از پیش سیاست های ضد مردمی و جنایت های رژیم را افشا کرد.
گسترش کیفی و کمی مبارزات کارگران، معلمان، دانشجویان و دیگر اقشار جامعه در یک سال اخیر، (با توجه به همه محدودیت های امنیتی ـ پلیسی) بر علیه سیاست های ضد مردمی و مخرب ولایت فقیه و الیگارشی حاکم بر سرنوشت کشور، نتیجه اتحاد عمل کارگران، زحمتکشان و روشنفکران در امر مبارزه است. این اتحاد عمل در مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه، فولاد خوزستان و معلمان با همبستگی توده های مردم و دانشجویان بیش از پیش بروز کرد. اما این آغاز راه است. اکنون وظیفه همه نیروهای انقلابی، ملی، آزادیخواه و میهن پرست است تا با درک شرایط حساس و خطیر کشور با گام گذاشتن در راه اتحاد عمل، پیشاپیش و دوشادوش مردم به مبارزه علیه وضع موجود یاری رسانند.