header photo

درماندگی زنان سرپرست خانواده

درماندگی زنان سرپرست خانواده

بیش از سه میلیون نفر زن سرپرست خانوار در کشور داریم؛ ٧١ درصد آنها زنانی هستند که همسرانشان فوت کرده اند و ١١ درصد نیز زنانی هستند که طلاق گرفته اند، بقیه هم شامل مواردی است که ازدواج نکرده اند، اما سرپرست خانواده شدن زنان هر علتی داشته باشد، چیزی از بار سنگین مدیریت فرزندان و خانواده توسط مادر نمی کاهد؛ بر این اساس اگر از طرف نهادهای مسئول فکری به حال این قشر نشود و دستگیری از زنان و مادران به موقع انجام نشود، مشکلات عمده ای را به خانواده ها و جامعه تحمیل می کند

نبود مرد در کنار خانواده برخی مواقع آسیب های اجتماعی را نیز به بار می آورد؛ میان نبود پدر، وظایف مادر را در تامین معیشت مضاعف کرده و وظیفه زن را به عنوان سرپرست خانوار طاقت فرسا می کند؛ خانواده های زندانیان، معلولان، خانواده هایی که همسرشان فوت شده، طلاق گرفته اند، از کار افتاده یا بیکار هستند، همگی در معرض این نوع تهدیدها و ناهنجاری های اجتماعی هستند

کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدند اعتیاد، قاچاق، سرقت، مشکلات اخلاقی، قتل و دیگر آسیب های اجتماعی، ریشه در مشکلات اقتصادی دارند و مشکلات مالی موثرین عامل در افزایش این آسیب های اجتماعی است که زنجیروار به همدیگر مرتبط هستند و موجب افزایش آمار ناهنجاری های اجتماعی می شوند

بنا به اظهار نظر کارشناسان، زن بدون پشتوانه همسر دچار چالش های مختلفی می شود و در واقع نبود مرد، خانواده را مستعد بروز ناهنجاری های مختلف می کند؛ بر این اساس  نهادهای مسئول دولتی و سازمان مردم نهاد باید بیش از پیش مسئولیت اجتماعی خود را ایفا کنند تا بزهکاری و خلاف به این نوع خانواده ها رخنه نیابد و موجب گرفتاری خودشان و جامعه نشود

سرگردانی زنان سرپرست خانوار در سر چهار راه ها

به چراغ قرمز که رسیدم مثل همیشه باید می ایستادم؛ حواسم به ثانیه های چراغ بود تا حرکت کنم، ناگهان دستی مقابل صورتم ظاهر شد که بسته دستمال کاغذی را به سمتم دراز کرده بود، نگاهم را که به سمتش انداختم، زنی بود که تمام صورت خود را گرفته و از شناخته شدن وحشت داشت

زمان زیادی برای فروش نداشت، از ثانیه های چراغ قرمز تا سبز شدن آن در چهار راه برای فروش دستمال کاغذی هایش استفاده می کرد؛ هر ثانیه ای که می گذشت، عجله اش بیشتر می شد، کودک سه تا چهار ساله ای کنار چادرش را گرفته و مادرش را کمک می کرد، می پرسم بابات کجاست؟ میگوید: "زندانه. مامانم میگه تا ۱۰۰ روز بشماری میاد". 

هیچ کدام لباس مناسبی ندارند، ساعت کارشان هم آغاز و پایانی ندارد به آنها زنان و کودکان کار یا زنان سرپرست خانوار هم می گویند، اما مادران و همسرانی هستند که فریاد و ناله هایشان به گوش هیچ کس نمی رسد، شاید این زن اگر خیاطی، صنایع دستی، قالی بافی یا به هر مهارت و حرفه ای دیگر  مسلط بود، اکنون حتی می توانست اشتغال آفرین برای خود و دیگران نیز باشد

از زن دستمال کاغذی فروش علت ایستادن بر سرچهارراه، آن هم با یک پسر بچه چهار ساله را پرسیدم، که گفت: به جز این بچه کسی را ندارم و کاری هم بلد نیستم چاره ای جز ایستادن در سر چهارراه ها زیر آفتاب، باران و برف برای کسب لقمه نانی را ندارم.

«س.م»، زن سرپرست خانوار حاشیه شهر تبریز، نیز به خبرنگار ایرنا می گوید: چند سال است که همسرم به زندان افتاده و معیشت خود و فرزندانم دچار مشکل شده است؛ به دنبال تکیه گاه مالی هستم بر این اساس هر نوع شغلی پیدا شود هر چند سخت هم باشد، انجام می دهم

وی می افزاید: خیاطی، رختشویی، کارگر خانه، پرستاری؛ اما چه کنم فقط کار موردی پیش می آید و با این درآمد موقت گرداندن چرخ معیشت خانواده ۳ نفری بسیار سخت و دشوار است؛ مسئولان باید آموزش های شغلی برایمان ترتیب بدهند و حمایت کنند تا در این عرصه بتوانیم استقلال نسبی پیدا کنیم

«ج.د»، دیگر زن سرپرست خانوار، نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا توضیح می دهد: چند ماهی است همسرم خانه نشین شده و بالاجبار معاش خانواده چهار نفری بر عهده من است، اگر نهادهای حمایتی بتوانند کمک حال خانواده ام باشند از بسیاری مشکلات نجات پیدا می کنم

وی ادامه می دهد: اگر در قالب آموزش های کوتاه، مدت آموزش های لازم در خصوص اشتغال خانگی یا غیرخانگی را ببینم، می توانم تا حدودی از عهده مخارج خانواده و همسر بیمارم بیایم، اما در این خصوص نیازمند کمک های مسئولان هستیم...

به نقل از ایرنا

Go Back

Comment