header photo

ساز ناکوک زندگی در کلان شهر تبریز

ساز ناکوک زندگی در کلان شهر تبریز

الهه مهدوی

این روزها در پیاده راه های منتهی به بازار دستفروشان زیادی مشغول فعالیت اند، اما در بین اینها یک پیرزن مهربانی دیده شده که با دعاهای خیرش مشتریان را جذب سمت و سوی خود می کند.

سال اول ابتدایی در کتاب درسی خوانده بودیم بابا آب داد، بابا نان داد و... همیشه فکر می کردیم تنها پدران نان آور خانه هستند ولی امروز ساز ناکوک زندگی باعث شده تا برخی مادران نفش پدر برای فرزندانشان داشته باشند.
برخلاف زنان شاغل که شغل‌شان در شان آنهاست و در عرصه‌های اجتماعی مشغول به فعالیت‌اند، هستند زنانی که به دلیل مشکلات معیشتی مجبورند درسخت‌ترین شرایط، با شغل‌های دور از شانشان ولی با شرافت کار ‌ کنند که یکی از آنها دست‌فروشی است .
الهه مهدوی خبرنگار سراغ پیرزنی رفته که شرایط اقتصادی و بدهی ها امانش را بریده است...
چادری به سر دارد و تسبیحی به دست، همه مشتریانش را با گشاده رویی و صدایی نازک و مهربان می پذیرد و در نهایت کسانی که خرید می کند را با دستان چروک زده اش که دیگر بوی پیری می دهند ، دعا می کند.

پیرزن روایت ما زندگی غم انگیزی دارد و شرایط اقتصادی باعث شده در یکی از نقاط مرکزی شهر دست فروشی کند تا خرج زندگی را از این طریق تامین کرده باشد.
هر روز صبح ها از اطراف تبریز به مرکز شهر می آید و تا عصر در همان جای همیشگی اش روزی نزدیک به ۵۰ هزار فروش دارد، این را هم بگوییم که درآمد حاصل از این کار را برای بازگرداندن بدهی سنگینش کنار می گذارد و به نان شبش محتاج است.
بیکاری برایم مفهومی ندارد
پیرزن روایت ما از زندگی روزمره اش می گوید: هر رو ز به تبریز می آییم و پس از نماز در جای همیشگی ام بساط را پهن کرده و تا عصر از جایم بلند نمی شوم با اینکه نشسیتن روی سکوهای بتنی مرا اذیت می کند ولی کار را به بیکاری در خانه ترجیح می دهم ، عصر هم پس از جمع آوری به دلیل ناتوانی اجناس را در یکی از مغازه ها به امانت می گذارم و به خانه برمی گردم .
او ادامه می دهد: نان آوری ندارم و خودم مجبورم خرج زندگی را تامین می کنم، همسرم چندین سالی می شود از دنیا رفته و فرزندانم هم وضعیت مالی آنچنانی ندارد تا به من کمک کنند.
این فرد اظهار می کند: تا سالم هستم و جان دارم هر روز برای کار به تبریز می آیم و دست فروشی می کنم تا شاید بخشی از بدهی هایم را پرداخت کنم.
بدهی صد میلیون تومانی امانم را بریده است
این شخص می گوید: اجاره نشین هستم و چندین ماهی می شود پولی به صاحب خانه پرداخت نکرده ام دلیل اش هم آنی است که ۱۰۰ میلیون بدهی دارم و باید نزولش را پرداخت کنم.
او در خصوص این بدهی می گوید: برای فراهم کردن یک کار به پسرم پولی را قرض گرفتم تا مشغول فعالیتی شود، بر خلاف تصور و خیالاتی که داشتم همه یک شبه نابود شدند، نه فرزندم صاحب شغلی شدو نه پول ها ما را به جایی رساندند.
وی ابراز می کند: ۸ سالی می شود که این پول را برداشته ایم و هنوز زیر دین این بدهی سنگینیم، اگر از یک جایی برایم وامی داده شود می توانم از دست طلب کاران راحت شوم و با کار بدهی ام را ماهانه پرداخت کنم.
این پیر زن در پاسخ به این سوال که از آیا پسرتان خبری دارید؟ اضافه می کند: الان خبری ندارم پسرم کجاست و مشغول چه کاری ولی می دانم هرکجاست برای تهیه پول بدهی هایمان رفته است.
به گفته خودش با دست فروشی توانسته بخشی از این بدهی سنگین را پرداخت کند ولی دوست دارد پول طلب کارانش را یک جا دهد تا یک شب راحت بخوابد.
از نظافت منزل تا دست فروشی !
این شخص می گوید: پیش از آنکه به دست فروشی اقدام کنم در خانه ها مشغول نظافت بودم الان به دلیل کم توانی و درد شدید پاهایم دیگر به خانه ها برای تمیز کاری نمی روم.
وی اظهار می کند: دستانم در راه نظافت مناز ل کلی آسیب دیده و هم اکنون هم اثری از این درد ها را حس می کنم.
این پیرزن با بیان اینکه حذف دستفروشی نگرانم می کند، می گوید: شهرداری طی هفته اخیر برای ساماندهی اجازه ی فعالیت به دست فروشان در هسته مرکزی شهر نمی داد و این موضوع باعث نگرانی ام شده که نکند از کار بیکار شوم.
راضی به حمایت هیچ نهادی نیستم
او می گوید: تا سالم هستم می خواهم کارکرده و قرض هایم را ادا کنم، دوست ندارم هیچ نهادی از من حم ایت کند چراکه آنها برای کمک آدم را معتل می کنند و آخر سرم هم جوابی نمی دهند..
دستفروشی بخشی از نیازهای افراد کم درآمد را تامین می کند
دستفروشی به هر دلیلی که ایجاد شده باشد در هر حال بخشی از نیاز اشتغال و تهیه مایحتاج اقشار عمدتا کم درآمد جامعه را تامین می کند.
امروزه حتی در بزرگترین شهرهای کشورهای توسعه یافته نیز این پدیده وجود دارد و کارکردهای خاص خود را دارد .
دست‌فروشی اگر چه به ظاهر شغل غیررسمی ی است، ولی افرادی به دلیل بیکاری به آن روی می‌آورند که اگر بدرستی ساماندهی شوند نه تنها معضل نیستبلکه فرصتی برای اشتغال‌زایی است .
مسئولان می‌دانند که این قشر زحمتکش چاره‌ای جز دست‌فروشی برای گذران امور زندگی خود ندارند به همین دلیل درصدد هستند تا با برنامه‌ریزیدرست و منطقی با هدف ساماندهی آنها، مکانی برایشان ایجاد کنند .
در این شرایط سخت اقتصادی، به جاست مسوولان زخم زندگی زنان نان‌آور خانواده را با برچسب‌های تدبیرشان بهبود و التیام دهند تا دیگر شاهد حضورزنان نان ‌آور با چهره ناراحت در سطح شهر نباشیم .

Go Back

Comment