header photo

سرمایه ملی و نگین آذربایجان در حال نابود شدن است

دکتر محمد حسین یحیایی

سرمایه ملی و نگین آذربایجان در حال نابود شدن است

دریاچه پر درد اورمیه گرفتار دست نابخردان، دزدان و غرض ورزان شده است تا به تماشای نابودی خود بنشیند و زانوی غم در بغل گیرد، دریاچه ای که در سال های نه چندان دور گردشگاه توریستان، ایستگاه و اقامتگاه پرندگان مهاجر و گونه هایی از حیوانات و گیاهان کم یاب جهان بود. این دریاچه را آذربایجانی ها نگین آذربایجان می خواندند و هزاران نفر با فروش خدمات در پیرامون آن و حمل بار از آن نان می خوردند. گفته می شود که این دریاچه شاید میلیون ها سال پیش بخش مهمی از یک دریا بوده است، آنچه مسلم است این دریاچه با آب بسیار شور تاریخ دیرینه ای دارد و در برخی از کتاب های تاریخی به آن اشاره شده است. اسم آن در گذشته های دور «چی چست» یعنی درخشنده بوده است، البته اسامی دیگری هم مانند «کبودان» داشته است، در دوران رضا شاه به آن رضائیه سپس با تحولات سیاسی سال 1357 نام اورمیه بار دیگر بخود گرفت که در آذربایجان بنام «اورمو گولو» مشهور است.

دریاچه اورمیه 140 کیلومتر طول و بیش از 55 کیلومتر عرض و گودترین نقطه آن 16 متر بوده است، دریاچه اورمیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران و 6 مین دریاچه شور جهان است، 102 جزیره کوچک و بزرگ دارد که تنها در جزیره شاهی آن 7 روستا با اندکی جمعیت ساکن هستند. آب دریاچه از 60 رودخانه که مهمترین آنها زرینه رود، سیمینه رود، آجی چای و...، چشمه های درونی و برف و باران فصلی و موسومی تامین می شد، پرندگان مهاجر مانند فلامینگو، پلیکان، اردک و انواع دیگر در آن مدتی اقامت می کردند و مناظر بسیار زیبایی بوجود می آوردند که گاهی مردم شهر های دور و نزدیک به تماشا می آمدند، در گذشته که دریاچه پر آب و منطقه پر رونق بود گونه هایی از گوزن، قوچ، میش و دیگر حیوانات در جزایر آن می چریدند و زیبایی خاصی به آن می بخشیدند. در این سال های پر رونق و پر آب دریاچه، مردم بومی منطقه از امکانات و منابع اقتصادی آن بهره مند می شدند، همزمان دریاچه مورد توجه کشور های اروپایی مانند فرانسه و روسیه تزاری بود که امتیاز کشتی رانی را در آن بدست آورند و از منابع آن بویژه حمل کالا در راستای سود بری تجار خود استفاده کنند.

دریاچه اورمیه با ویژه گی های خاص خود مورد توجه نهاد های بین المللی هم بود نخست در سال 1346 منطقه دریاچه و جزایر آن از سوی ایران پارک ملی اعلام شد و در سال 1355 سازمان یونسکو آن را بعنوان ذخیره گاه زیستی جهان و همچنان بعنوان پارک ملی ثبت جهانی کرد و به محافظت آن همت گماشت ولی این نگین آذربایجان با انقلاب 1357 و سیاست گذاری های بعد از آن گرفتار نامهربانی و غرض ورزی مقامات سیاسی و نظامی شد و از نیمه های دهه 80 خورشیدی نتایج ویرانگر آن خود را نشان داد، نخست به بهانه خود کفایی در تولید محصولات کشاورزی نظام سنتی تولید که بیشتر انگور و بادام و محصولات کم آب بر بود تغییر کرد و محصولات پر آب بر مانند چغندر قند، پیاز، سیب زمینی و محصولات درختی سیب، گلابی و دیگر محصولات جایگزین محصولات سنتی شد، هزاران چاه عمیق و نیمه عمیق در پیرامون دریاچه حفر شد، همزمان چندین سد بدون مطالعه گاهی تنها بخاطر رانت و سود بر روی رودخانه آبریز دریاجه زده شد که نه تنها به فاجعه انجامید، گاهی برای آبرسانی هم دچار مشکل آبرسانی شد، تبخیر آب به سرعت افزایش یافت، همسو با آن به اصرار برخی از نادانان گذرگاهی روی دریاچه انشاء شد تا مسیر راه اورمیه را به تبریز نزدیک تر بکند. این گذرگاه بیشترین ضربه را به دریاچه وارد کرد و مانع جریان آب از شمال به جنوب و برعکس آن شد در نتیجه با اندکی خشکسالی موقعیت دریاچه بهم ریخت و شرایط نابودی آن بدست انسان بویژه غرض ورزان فراهم آمد، گروهی در تهران به این باور رسیدند که بعد از این همه تخریبات باید این دریاچه را به حال خود رها کرد زیرا تغییرات اقلیمی، کم آبی و خشکسالی ها عامل عمده در خشک شدن این دریاچه است، در حالیکه به فاصله اندکی در آنسوی مرز در خاک ترکیه دریاچه «وان» نه تنها گرفتار کم آبی نشده بلکه با افزایش حجم آب روبرو شده است.

مطالعه روی دریاچه اورمیه از نیمه دوم دهه 70 خورشیدی آغاز شده بود زیرا سیگنال هایی از بحران بگوش می رسید، نخست تفاهم نامه ای بین وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان حفظ محیط زیست برای حفاظت و مدیریت حوزه آبریز دریاچه به امضاء رسید، مدتی بعد همین تخریب کنندگان دریاچه ستاد اجرایی مدیریت پایدار دریاچه را به ریاست رئیس جمهور تشکیل دادند، در همه این مدت تلاشگران محیط زیست که دلسوز دریاچه بودند و گاهی صدای خود را بلند می کردند و یا بطور نمادین به آن آب می ریختند مورد تهاجم قرار گرفته با اتهام های امنیتی گرفتار زندان و شکنجه شدند.

در چندین دوره تبلیغات انتخاباتی کاندیداها سخن از نجات دریاچه گفتند تا بتوانند مردم آذربایجان را به پای صندوق های رای بکشانند. این در حالی بود که میزان آب دریاچه به سرعت و شدت در حال کاهش بود، در سال 1394 ستاد احیای دریاچه با 10 هزار میلیارد تومان اعتبار شروع بکار کرد (در واقع زمینه حیف و میل این مبلغ فراهم آمد) و مدیریت ستاد به معاون اول رئیس جمهور «جهانگیری» سپرده شد تا مدیریت پایدار تشکیل شود و راه کار های نجات احیای این دریاچه را مورد بررسی قرار دهد. ستاد «عیسی کلانتری» را بعنوان دبیر و مجری ستاد انتخاب کرد که همزمان مدیریت محیط زیست را به عهده داشت. این دوره همزمان شد با افزایش بارندگی که برای چند سال بالاتر از میانگین سالانه بود، تا سال 1399 اندکی به حجم آب دریاچه افزوده شد و ارتفاع دریاچه بالا آمد و این خود باعث خوشحالی و شادمانی مردم آذربایجان و طرفداران محیط زیست شد.( بین سال های 1396 تا 99 آب دریاچه به 4 میلیارد متر مکعب رسید که تراز اکولوژیکی آن 12 میلیارد متر مکعب است) در این مدت خود ستاد هم به بارندگی دل بسته بود و کار مهم دیگری نکرد در نتیجه با آغاز خشکسالی و کاهش باران بار دیگر دریاچه دچار بحران و کم آبی شد.

امید آن می رفت که با افزایش حجم و ارتفاع آب باردیگر «آرتیما» افزایش یابد و فلامینگو ها به متطقه برگردند که متاسفانه بار دیگر دریاچه گرفتار بی آبی شد و این بار با سرعت و شدت بیشتری به خشک شدن گرایش پیدا کرد به دیگر سخن، هزینه های میلیاردی (تا کنون 15 هزار میلیارد) که بدون کارشناسی و مشارکت مردمی منطقه انجام گرفته بود در این مدت هیچ دستآوردی نداشته است.« محمد صادق معتمدیان» از دست اندر کاران احیای دریاچه در جلسه بررسی وضعیت دریاچه اورمیه می گوید: نقش مردم در احیای دریاچه اورمیه بسیار مهم و اساسی است و عدم استفاده از ظرفیت های مردمی و مشارکت های همگانی در سال های گذشته از مشکلات حوزه ستاد اجرایی دریاچه اورمیه به شمار می رود.« علی اکبر محرابیان» وزیر نیرو که خود این وزارت خانه در تخریب دریاچه سهم بسیار زیادی داشته است، می گوید: تونل انتقال آب «زاب» در آینده نزدیک (بدون اعلام تاریخ) راه اندازی می شود، همراه با آن پساب بهداشتی پس از تصفیه از تبریز و اورمیه به طرف دریاچه سرازیر خواهد شد.

آنچه مسلم است اوضاع دریاچه اورمیه که سرمایه ملی و نگین آذربایجان است وخیم و رو به نابودی است، برخی از تهران نشینان به این باور رسیدند که دیگر باید از این دریاچه و سرمایه ملی آذربایجان چشم پوشی کرد و هزینه در آن دستآوردی نخواهد داشت که در آن صورت فاجعه بزرگی اتفاق خواهد افتاد، طوفان نمک تا چندین کیلومتر محصولات کشاورزی را نابود خواهد ساخت و مردم را مجبور به مهاجرت به مناطق دیگر خواهد کرد. در این میان بیماری های ریوی و سرطان را که از همین حالا شروع شده افزایش خواهد داد و یکی از پر حاصلخیزترین مناطق میهن را به کویر نمک تبدیل خواهد کرد. دریاچه نیازمند اقدام سریع و کارشناسانه است که می توان از کارشناسان داخلی و خارجی استفاده کرد، نگاه امنیتی به اینگونه مسائل که زندگی میلیون ها انسان را تحت تاثیر قرار می دهد برای امروز و فردای منطقه فاجعه بار خواهد بود

رئیسی در نشست هیئت دولت دبیر کارگروه ستاد را از کار برکنار (عیسی کلانتری) کرد و استاندار آذربایجان غربی را بعنوان مدیر اجرایی برای احیای دریاچه اورمیه برگزید و استاندار آذربایجان شرقی (خرم) ه به عضویت کارگروه دریاچه پیوست ولی دریاچه گرفتار در بوروکراسی تحمیلی از تهران در حال جان کندن است «یداله آذرهوا» رئیس اداره حفاظت و احیای تالاب های آذربایجان شرقی از ادامه کاهش تراز آبی دریاچه می گوید و به خبرنگار «خبرگزاری مهر» می گوید تراز آبی دریاچه حدودا 44 سانتیمتر نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده است. در این میان برخی از کارشناسان هم راه حل هایی ارائه می دهند که باید از سال ها پیش اجرایی می شد. «اکبر فتحی» رئیس سازمان جهاد کشاورزی به خبرنگار مهر می گوید: باید از محصولات آب بر پرهیز شود و به جای پیاز، سیب زمینی، گوجه فرنگی، چغندر و.. محصولات دیگری مانند. کلزا، زعفران، پسته و... کشت شود.

یکی از دلایل مهم در خشکی دریاچه عامل انسانی و سیاسی است، ساخت و ساز های بی رویه سدها که اهداف سیاسی و منافع اقتصادی برای افراد و گروه های خاص داشت همراه با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق مجاز و غیر مجاز و عوامل دیگر این بلا را بر سر دریاچه آورده که در اولین فرصت باید وزارت نیرو حقابه دریاچه را از سدها رها سازد، رودخانه ها لایروبی و احیاء شوند، مصرف آب کشاورزی در پیرامون دریاچه کاهش یابد و مردم منطقه در سیاست گذاری ها سهیم شوند، باید یادآور شد بر اساس نظر کارشناسان تغییرات آب و هوا تاثیر اندکی (5 درصد) در خشک شدن دریاچه داشته است، سهم بزرگ انسانی، مدیریتی، احداث بزرگراه، کشت محصولات آب بر، سد سازی ها، چاه های عمیق و... بوده است، تنها راه نجات مشارکت مستقیم مردم در سیاست گذاری ها است که آنهم خوشآیند رژیم وابسگرا، ارتجاعی و سرکوبگر نیست....

Go Back

Comment