header photo

آیا ما با نظرکمونیست های یونان موافقیم؟

دیدگاه (کلوپ بحث)

آیا ما با نظرکمونیست های یونان موافقیم؟

گزیده ای از مقاله الیسیوس واکناس ـ عضو کمیته مرکزی و مسئول شعبه بین الملل حزب کمونیست یونان 1/9/ 2020

دهم اوت امسال، یعنی یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری بلاروس، در بندر "کلارایپیدی" لیتوانی، کشتی نفت کشی با 76 هزارتن نفت خام آمریکایی، که به گفته مطبوعات غربی سفارش «آخرین دیکتاتور اروپا»، رئیس جمهور بلاروس الکساندر لوکاشنکو بود، لنگر گرفت.

این دومین بار کشتی بود، که جمهوری بلاروس از آمریکا دریافت می کرد. در آغاز تابستان از همین بندر، از طریق راه آهن 77 هزار تن نفت خام وارد کشور گردید. بلاروس مسئله وارد کردن نفت آمریکا یا عربستان را از طریق بندرهای لهستان  در چارچوب "استقلال" از نفت روسیه می بیند. بررسی مسئله با دیدار وزیر امور خارجه آمریکا م. پمیئو از بلاروس در فوریه امسال پایان یافت. مسلما حوادثی که از انتخابات ریاست جمهوری در جریان است، می تواند تمامی این نقشه را بهم بزند، و شاید هم نه؟ باید به برخی اطلاعات در مورد بلاروس نظر افکنیم!

در مورد جمهوری بلاروس

جمهوری بلاروس ـ دولتی با جمعیتی حدود ده میلیون نفر است. از غرب دارای مرز مشترک با سه کشور اتحادیه اروپا (لتونی ـ لیتوانی ـ لهستان)، از جنوب با اوکرائین و از شرق با روسیه، است. بزرگترین کشور اروپایی به حساب می آید که راه به دریا ندارد.

جمهوری بلاروس بدنبال فروپاشی اتحادشوروی بوجود آمد و زیربنای پیشرفته تولیدات صنعتی و کشاورزی را از شوروی به ارث برد. این کشور مناسبت سیاسی، اقتصادی و نظامی بسیار تنگاتنگ با روسیه دارد و توافقنامه ای در مورد ایجاد دولت واحد با روسیه امضا نموده است. اما علیرغم توافقات گوناگون «نقشه راه» این پروسه تا تاریخ نا معلومی کنار گذاشته شده است. بلاروس در چنین اتحادیه هایی هم چون "اتحادیه اقتصادی یورو آسیا" و "سازمان پیمان امنیت جمعی" که روسیه لوکوموتیو آن است، شرکت دارد.

بر اساس پیشنهاد آ. لوکاشنکو، در رفراندوم 1996 "روز استقلال" بلاروس از 27 ژوئیه (روز خروج بلاروس از ترکیب اتحاد شوروی) به 3 ژوئیه، روز آزادی پایتخت بلاروس شهر مینسک توسط ارتش سرخ (3/7/1944)، (در جنگ دوم جهانی بلاروس  یک سوم جمعیت خود را از دست داد)، تغییر کرد.

مناسبات با روسیه وچین

بلاروس در سطح بالایی وابسته به منابع انرژی روسیه است و نقش مهمی در صادرات نفت و گاز روسیه به اروپا دارد. این کشور بخش قابل توجه ایی از لوله های نفت و گاز اتحاد شوروی را به ارث برده است، که سالانه حدود 50 درصد نفت و 30 درصد گاز روسیه را به اروپا صادر می کند.

در عین حال بلاروس درآمد قابل توجه ای از پالایش نفت خام روسیه دارد، چونکه دارای پالایشگاه های عظیم تولید بنزین و گازائیل است، که به کشورهای اروپا فروخته می شود و 25 درصد بودجه کشور را تامین می کند. (8 میلیارد یورو در سال) این کشور همچنین قرض و کمک های مالی گوناگون از روسیه دریافت می کند، که در حال حاضر40 درصد بدهی های خارجی این کشور را تشکیل می دهد؛ دومین منابع مالی کشور، چین است (26 درصد بدهی های خارجی).  باید قید کرد، که روسیه وارد کننده اصلی محصولات بلاروس است (مثلا محصولات لبنیاتی، تراکتور، اتوبوس) و چین دومین وارد کننده محصولات بلاروس.

سرمایه گذاران خارجی اصلی در 2019 از روسیه بودند (44.2 درصد کل سرمایه گذاری)، و بدنبال آن بریتانیا (19.7درصد) و قبرس (6.6درصد) یعنی کشورهایی که سرمایه روسی در آنها فعال هستند.

چین کشور بلاروس را همچون آخرین ایستگاه راه ابریشم برای رسیدن به دروازه اروپا نگاه می کند. در سالهای اخیر چین در جهت تامین منافع منوپولی خود در اقتصاد بلاروس سرمایه گذاری می کند.

مناسبات کشور بلاروس و روسیه در 26 سال گذشته یعنی در دوران ریاست جمهوری لوکاشنکو، دوش آب گرم و سرد را به یاد می آورد. از یک طرف بلاروس به بزرگترین متحد روسیه تبدیل شد، از طرف دیگر، این دو کشور در طول سالها درگیر چند سری «جنگ» تجاری گردیدند. یا به خاطر نرخ ترانزیت محصولات نفتی روسیه، یا قیمت نفتی که بلاروس از روسیه خریداری می کند، یا بخاطر صادرات محصولات لبنی بلاروس به روسیه (مطبوعات روسیه مدعی بودند که این شرایط به ضرر تولیدکنندگان داخلی روسیه است).

الکساندر لوکاشنکو چندین بار پلان روسیه را برای تعمیق و گسترش وحدت سرمایه کشورهای اتحادیه اقتصادی اورو آسیا را بهم زد. مثلا طرح پول واحد. در آخرین جلسه این اتحادیه (ماه مه 2020) بلاروس و ارمنستان پیشنهاد روسیه در مورد «پیشرفت استراتژیک تا 2025» را وتو کردند. به این بهانه که در وهله اول باید قیمت نفت و گاز در اراضی یورو آسیا یکسان باشد.

گذشته از اینها، لوکاشنکو روسیه را در تصمیمات مهم سیاسی حمایت نکرد. مثلا،  وارد شدن کریمه در ترکیب روسیه فدراتیو، عملیات نظامی روسیه درآسیتینای جنوبی و سوریه.

تمامی این سالها، روسیه اهمیت اتحاد استراتژیک با بلاروس را که سدی است در مقابل  «فشردن» اراضی روسیه در دامن زنجیرهای مقابل ناتو را درک کرده بود. و از طرف دیگر بلاروس غربی ترین کشور دوست روسیه است که از طریق آن می تواند بر مرزهای کالنینگراد مسلط باشد. و از طرفی اراضی ترانزیت نفت و گاز روسیه برای اروپا است.

روسیه تلاش بورژوازی بلاروس و رهبری این کشور برای مانور دادن و دستیابی به شرایط مطلوبتر در پروسه وحدت سرمایه، که در اراضی اتحاد شوروی سابق در جریان است را درک می کرد. اما از لحاظ ژئوپلتیک امکانات این مانورها بسیار محدود می پنداشت. لحظاتی نیز وجود داشت، که طرف روسیه تسلط بر خود را از دست می داد، برای نمونه تابستان 2002، زمانی که پوتین به رئیس جمهور بلاروس پیشنهاد کرد که بلاروس به 7 ایالت تقسیم گردد و بعد وارد ترکیب فدراتیو روسیه گردد.

پلان امپریالیسم یورو اتلانت (اروپایی و آمریکایی)

سرمایه غربی (اروپایی و آمریکایی) که در دوران ریاست جمهوری لوکاشنکو به سختی می توانست در کشور نفوذ کند (درمقایسه با سرمایه روسی و چینی) بطور آشکارا مدت هاست مترصد فرصت است.

اتحادیه اروپا و آمریکا سالهاست به بلاروس همچون «میوه ممنوعه» می نگرند. آنها به لوکاشنکو فشار می آورند که درهای کشور خود را برای غرب «باز» کند و به رفرم های سیاسی و اقتصادی به پردازد. آنها دهها سال است که بلاروس را تحت فشار قرار داده اند، اپوزسیون را آموزش می دهند و تامین مالی می کنند، بر علیه دولت و رهبران کشور تحریم اعلام می کنند و نیروهای ناتو را در مرز بلاروس تقویت می کنند. تمامی این تلاش ها نتایج لازم را بدست نیاورده است. و حتی در گزارش اخیر اتحادیه اروپا پیش بینی شده است که نباید به این زودی ها منتظر تغییرات جدی در کشور بلاروس شد.

در شرایطی که بحران دنیای سرمایه داری در حال تعمیق شدن است، ایالت متحده آمریکا تلاش کرد که از تشدید اختلافات مابین بلاروس و روسیه استفاده کند. تقریبا شبیه همان چیزی که روسیه با ترکیه می کند که مناسباتش با آمریکا بحرانی گردیده است. در فوریه 2020 که وزیر خارجه آمریکا پمپئو از بلاروس دیدار کرد، گفت که آمریکا می تواند صد در صد سوخت مورد نیاز بلاروس را تامین کند. لوکاشنکو اعلام کرد که واردات سوخت از روسیه را 30 تا 40 درصد کاهش خواهد داد، به حساب خرید نفت از آمریکا و حتی عربستان سعودی. این دیدار اقدامات عملی به همراه داشت،چنانکه ما اشاره کردیم. اما باعث لغو تحریم های آمریکا علیه بلاروس نگردید. این دیدار بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی. و نشان دادکه رهبری جمهوری بلاروس تلاش می کند که نزدیکی به آمریکا را به مثابه اهرم فشار بر روسیه بکار گیرد.

سیاست لوکاشنکو وجنبش کمونیستی

بیست و شش سال پیش جنبش کمونیستی در جمهوری بلاروس از انتخاب لوکاشنکو برای پست ریاست جمهوری استقبال کرد. به خاطر امتناع او از پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا، امتناع از برنامه صندوق جهانی پول در رابطه با ررفرم سریع اقتصاد بازار. جنبش کمونیستی از بیانات طرفداری از شوروی لوکاشنکو استقبال کرد، اما در عین حال از تلاشهای لوکاشنکو در جهت تحکیم و گسترش اختیارات خود نسبت به پارلمان و گذار به شیوه اداری شخصی و دیکتاتور مابانه انتقاد کرد.

بر این اساس، در 1996 در حزب کمونیست بلاروس انشعاب روی داد، که پارت کمونیست (pkb) به اپوزیسیون ملحق شد.اما حزب کمونیست بلاروس که در نتیجه انشعاب شکل گرفت، همچون گذشته از لوکاشنکو حمایت می کند. پارت کمونیست بلاروس به حزب سوسیال دمکرات تبدیل گردید و در نهایت اسم خود را به «حزب چپ بلاروس» تغیر داد و به احزاب چپ اروپایی ملحق شد. برعکس، حزب کمونیست بلاروس در نشستهای بین المللی احزاب کمونیست شرکت می کند و عضو حزب کمونیست شوروی نیز هست و بدون قید و شرط از لوکاشنکو حمایت می کند.

حزب 11 نماینده در مجلس 110 نفری بلاروس دارد، در عین حال رهبران آن وظایف دولتی نیز بر عهده دارند، کسانی مثل دبیرکل سابق حزب، "ای. کارپینکو" که اکنون وزیر آموزش و پرورش است.چنین مواضع مشابهی را نیز دیگر احزاب کمونیست اتحاد شوروی سابق پی می گیرند. احزابی مانند، حزب کمونیست روسیه فدراتیو، اتحاد احزاب کمونیست ـ حزب کمونیست اتحاد شوروی ـ که شکلی از همکاری بین احزاب کمونیست شوروی سابق است. تمام این احزاب کمونیست بر استراتژی قدیمی جنبش کمونیستی جهان تکیه دارند، بر منطق «مراحل». در ترکیب دولت هایی با گرایشات سوسیال دمکراسی، در چارچوب سیستم سرمایه داری شرکت می کنند. معتقدند که بخش دولتی باید هرچه نیرومندتر باشد تا بتواند بازار را «کنترل» و «تنظیم» کند.

البته، که واقعیات سرمایه داری بی رحمانه است. از جمله در جمهوری بلاروس، جایی که بخش قابل توجه اقتصاد در دست دولت است، دستاوردهای دوران اتحادشوروی  هر چند با کندی بسیار، نسبت به دیگر کشورها، اما به هر حال ضعیف و در حال از بین رفتن است. مثلا در کشور سن بازنشستگی را بالا برده اند؛ خصوصی کردن بخش خدمات اجتماعی در جریان است، از جمله بهداشت و آموزش. هزاران نفر مجبور شده اند کاشانه خود را رها کنند و به دنبال کار به روسیه، لهستان، لیتوانی، چک و دیگر کشورها مهاجرت کنند. داده های رسمی نشان می دهد که حدود 60 درصد زحمتکشان در موسسات غیر دولتی کار می کنند. در مقایسه با بیست سال پیش گسترش و نفوذ بخش خصوصی کاملا واضح است، همین طور گسترش نا برابری اجتماعی بالا می رود. فقط در سال 2020 لیست دهها موسسه و کمپانی دیده می شود که به بخش خصوصی واگذار گردیده است.

در کشور احزاب کمونیست کوچکتری هم وجود دارد، مثل حزب کمونیست زحمتکشان بلاروس که با حزب کمونیست کارگری روسیه در ارتباط است و نسبت به لوکاشنکو موضع «اتحاد و انتقاد» دارد. آنها به عنوان حزب سیاسی به ثبت نرسیده اند و به همین دلیل نمی توانند در پروسه های سیاسی کشور شرکت کنند.

انتخابات ریاست جمهوری 2020

در جریان رقابت های انتخاباتی، حاکمیت بلاروس به بهانه های گوناگون برخی از کاندیدها را از شرکت در انتخابات محروم کرد.

برای نمونه، "ویکتور باباریکو" بانکدار، رئیس هیئت مدیره "بل گازپروم بانک" (تا ماه مه 2020)، که 49 درصد سهام این بانک متعلق به شرکت روسی «گاز پروم» است و همچنین «گازپروم بانک» که باز 49 درصد سهام آن متعلق به کمپانی روسی "گاز پروم" است. دولت بلاروس او را بعد از رد صلاحیت به جرم فساد مالی دستگیر و زندانی کرد.

همچنین در انتخابات ریاست جمهوری اجازه شرکت به "والری سپکالو" دیپلمات سابق، سفیر سابق بلاروس در آمریکا، وزیر خارجه سابق و تاجرکنونی داده نشد. جالب است که او نه در غرب، بلکه به کشور روسیه پناهنده شده است و بشدت منتقد لوکاشنکو است.

تا چند روز قبل از انتخابات جمهوری،32 نفر از اتباع روسیه دستگیر شدند، که آنها را «توریستهای نظامی» نامیدند. دولت بلاروس آنها را به «تروریسم»، و تلاش برای ایجاد اغتشاش در کشور متهم ساخت و از روسیه خواستار توضیحات شد. لوکاشنکو عملا  الیگارشی و نیروهای سیاسی نئولیبرال روسیه را به تلاش برای سرنگونی دولتش متهم کرد. البته این سوژه سر دراز دارد، به همین دلیل ما فقط به این اکتفا می کنیم، که بعد از تحویل دادن آنها به روسیه موضع رسمی این شد که آنها «قربانی» دستگاه اطلاعاتی اوکرائین گردیده اند،آنها را فریب داده و به بلاروس فرستاده اند، تا مناسبات روسیه وبلاروس را دچار بحران کنند.

در نهایت انتخابات انجام گرفت. طبق داده های رسمی 84 درصد واجدین شرایط در آن شرکت کردند و الکساندر لوکاشنکو که از سال 1994 رئیس جمهور است، با نتیجه 80.1 درصد پیروز انتخابات شد.

حوادث بعد از انتخابات

پس از اعلام رسمی انتخاب لوکاشنکو، اعتراضات گسترده ای در مرکز مینسک و دیگر شهرها زیر پرچم ناسیونالیستی برپا گردید، که در برخی مناطق به درگیری های شدید با نیروهای امنیتی منجر شد، که در نتیجه، 6 تا 7 هزار نفر دستگیر شدند و 2نفر نیز کشته شدند. همچنین اپوزیسیون توانست در چند کارخانه  و موسسه بزرگ اعتصاب عمومی سازمان دهد.

دولت بلاروس حمایت دیگر دولت ها از اپوزیسیون را محکوم کرد. از جمله جمهوری های بالتیک. در وهله اول لیتوانی و لهستان، یعنی اتحادیه اروپا، که خودشان ناقضین خشن حقوق دمکراتیک  و آزادی ها هستند. از جمله تعقیب کمونیست ها  و تلاش برای راه اندازی «انقلاب نارنجی». گذشته از این 13 اوت سفرای اتحادیه اروپا و آمریکا در محل کشته شدن 2 نفر از معترضین دسته گل گذاشتند.

آنچه که مربوط به رسمیت شناختن بین المللی نتیجه انتخابات است، فعلا رهبران روسیه، چین، کازاخستان، ازبکستان، مولداوی، آذربایجان، تاجیکستان، قرقیزستان، سوریه، ونزوئلا، نیکاراگوئه، ویتنام، ترکیه، ارمنستان به لوکاشنکو تبریک گفته اند. اتحادیه اروپا نتایج را قبول نکرد و برخی تحریم ها را اعلام کرد، مثل آمریکا. هرچند که بیانات مثل سال گذشته شدید نبود.

باید یاد آوری کرد، که نیروهای طرفدار لوکاشنکو، پس از شوک اولیه بخود آمدند و در حمایت از لوکاشنکو با پرچم دولتی و شعار «اجازه نمی دهیم کشور را ویران کنند» یک سری متینگ هایی ترتیب دادند.

در عین حال رئیس جمهور بلاروس پس از بحرانی شدن اوضاع، به یک سری سخنرانی هایی در طرفداری از روسیه دست زد و اعلام داشت که در تماس دائم با رئیس جمهور روسیه است و پوتین و نیروهای قرار داد امنیت جمعی در صورت لزوم می توانند در امور بلاروس دخالت کنند. نهایتا او امکان تکرار انتخابات را پس از تصویب قانون اساسی جدید در رفراندوم، ممکن دانست.

رئیس جمهور بلاروس به بهانه تمرکز نیروهای ناتو، ارتش این کشور را در مرزهای غربی به حالت آماده باش در آورد.

البته، در لحظه نوشتن این مقاله، اوضاع در بلاروس همچنان نا استوار است. از جمله "و. باباریکو" از زندان برای پوتین نامه فرستاده، و از طرفی به اصطلاح «شورای هماهنگی» اطمینان می دهند که قصد برهم زدن مناسبات با روسیه را ندارند. جا دارد که گفته رئیس جمهور پیشین لهستان "آ. کواسینوفسکی" که «نقش ویژه ای» در سقوط دولت اوکرائین داشت، را به خاطر آورد. او به اتحادیه اروپا هشدار داد، که «مبارزه بخاطر سرنگونی لوکاشنکو، می تواند بطور غیر منتظره ای یک لیدر طرفدار روسیه را به حاکمیت برساند».

چند نتیجه گیری ضروری

حوادث بلاروس بروشنی نشان داد، که «مسابقه دو امدادی»، از سری دخالت های امپریالیستی آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو در منطقه یورو آسیا، به جمهوری بلاروس رسیده است.

هدف این نیروها ـ تنگ کردن حلقه محاصره به دور روسیه و بدست گرفتن اهرم های اقتصادی و ژئوپلتیکی برای رقابت های درون امپریالیستی با دیگر «هرم های» نیروهای امپریالیستی یعنی روسیه و چین است. و دوباره آنها  از نیروهایی استفاده می کنند، که آنها را آموزش داده اند و سخاوتمندانه، از لحاظ مالی حمایت کرده اند. همان کاری که آنها در اوکرائین انجام داده اند. و در بلاروس هم عناصر مرتجع و ناسیونالیست را به میدان آورده اند. تمامی این نیروها همراه با بورژوازی بلاروس در دوران حاکمیت لوکاشنکو تغذیه شده اند و جای پای خود را محکم کرده اند.

دلیل انفجار نارضایتی، بسیاری مشکلات اجتماعی و بن بست هایی است، که راه رشد سرمایه داری در 26 سال گذشته در دوران ریاست جمهوری لوکاشنکو، بوجود آورده است. و در عین حال، وقاحت و سرکوب، که نخبه سیاسی حاکم برای اداره انتخابات و نتایج آن، به آن متوسل شدند، «فتیله» را شعله ور ساخت.

گذشته از این ، رهبری جمهوری بلاروس زیر سنگ آسیاب تضادهای امپریالیستی مابین نیرومندترین قدرت ها گیر کرده است که این رهبری سعی می کندبه نفع خود از آن استفاده کند. و البته که ممکن است دچار شکست، یا چنین وضعی گردد.

در چنین شرایطی همبستگی با کمونیست ها و زحمتکشان بلاروس اهمیت ویژه ای دارد. آنها می توانند و باید مبارزه مستقل برای منافع خود را سازمان دهند، دخالت خارجی را مسدود کنند؛ بخاطر تامین نیازمندی های مردم مبارزه کنند و راه گذار به سوسیالیسم را فراهم سازند، که تنها آلترناتیو خروج از بن بست راه رشد سرمایه داری است.

گرفته شده از سایت روسو  (دانشمندان روسیه با گرایش سوسیالیستی)

برگردان: ر. ح. بازیار

منبع:

  https://csruso.ru/disputklub/belorussija-soglasimsja-li-my-s-ocenkami-grecheskih-kommunistov-disputklub/ 

Go Back

Comment