header photo

تاملاتی پیرامون دریافت جایزه صلح نوبل نادیا مراد

تاملاتی پیرامون دریافت جایزه صلح نوبل نادیا مراد

برتولت برشت شعری دارد به نام محاکمه نیکان. متن دقیق شعر در خاطرم نیست اما مضمون آن چنین است که: تو نیک مردی هستی پس ما تو را در پای دیواری خوب و با گلوله هایی خوب که از تفنگی خوب شلیک می‌شود، اعدام می‌کنیم.

اهداء جایزه صلح_نوبل به انسانی رنجور که هیچ توصیفی گویا تر از آنچه خود نادیا بیان می کند در موردش وجود ندارد را یک سناریوی کثیف غربی میدانم که بوی تعفنش را با رنگ ولعاب دمکراسی پوشانده باشند تا یادمان برود آنچه در نسل کشی این قوم  (ایزدی) اتفاق افتاد چه عاملان که نه بلکه چه آمرانی داشت!!!

آیا جز این است که اختاپوس مخوف و هولناک سرمایه داری خود زمینه چنین جنایات هولناکی را فراهم آورد و دستگاههای عریض و طویل رسانه ای آن زمان که قوم پشم و تعصب و تعفن با دستار سیاه و پرچم سیاه و نفسهای نفت آلوده بر روستاها و شهرها چنبره زدند و غریزه را تا رانهای کودکان نیز جولان دادند و بیماران و قاتلان زنجیره ای را از زندانهایشان به عراق گسیل کردند تا هر آنچه در روان بیمارشان از قتل و تجاوز و.... گذشته بود را تجربه کنند. و سکوت رسانه ای شان فقط آن زمانهایی می‌شکست که کازینویی و کلوپ شبانه ای به رگبار بسته می‌شد. آنگاه ساعتها و روزها و هفته ها کشته شدگان آنها تمام حجم رسانه ای جهان را پر می‌کرد و گویی مردم بغداد و کابل و دمشق و .... جانشان از جان گوسفندان هم بی ارزش تر بود که هر روز چند هزار نفرشان بی آنکه بدانند چرا در خون میغلتیدند و جوی خون که نه در تشبیه بلکه به واقع راه می‌افتاد.

حالا بر جنایتی خود ساخته و پس از گذشت چند سال یک ادای بشر دوستانه پوچ را به نمایش گذاشته اند. تا خود را پرچم دار ظلم ستیزی آنهم در قالب رسانه ای نشان دهند. و احتمالا آنقدر آن را در بوق و کرنا کنند که چهره ای مهربان دمکرات و بدون مرز و مرض و جهان وطن از خود به نمایش بگذارند و در این میان آنچه مغفول می‌ماند همانا نسل کشی و گریختن از پاسخ به تاریخ غرب در رابطه با آمران و تامین کنندگان لشکر زامبی‌هاست و چه بسا وامدار کردن یک قربانی مظلوم به دستگاه سرمایه داری تا در بزنگاهی سیاسی و تاریخی علَمش کنند و مطامع دیگری در سر بپرورانند. هنوز سکوت و جنایت علیه بشریت آنگ سانگ #سوچی،  که او نیز برنده جایزه نوبل بود، در خاطرمان هست. تاریخ عبرت آموز است و سخت تکرار شونده. بر من ببخشایید اگر مجبورم به همین روزنه و کور سوی امید با دیده پر اشک و پر شک بنگرم که هنوز هم در ذهن رنجورم پاهای حسنک وزیر بر چوبه دار در باد تغافل می‌جنبد.

آرمان_اسدی

Go Back

Comment