header photo

جلیقه های زرد ـ پرچم های سرخ

جلیقه های زرد ـ پرچم های سرخ

کمال اوکویان (دبیرکل حزب کمونیست ترکیه) - برگردان : هاتف رحمانی

فرانسه به محاصره جلیقه های زرد در آمده است و ماکرون حیرت زده است.

این نوع ازشورش ها را باید انتظار داشت ، ما قطعا به سمت دیدن نمونه های جدیدی می رویم . سرمایه داری چیزی برای انسانیت فراهم نمی کند، میلیارد ها نفر امروز خوشحال نیستند، و نسبت به آینده خود احساس امیدوار کننده ای ندارند. جامعه به صورت گسترده ای فکر می کنند" این راهی نیست که امور باید برود" ، اما هیچ وضوحی نسبت به جایی که این جامعه ها می روند یا جایی که باید بروند وجود ندارد .   

به همین خاطر هم جناح راست و هم جناح چپ می توانند خودشان را در داخل جنبش جلیقه زرد ها ترکیب کنند. به همین دلیل ، این نوع از جنبش ها می تواند هم دلی یا حتی حمایت طرف های رقیب  نظم بورژوازی را با وجود خواسته های رادیکال خود یا منش خود که "علیه نظم " بودن است جلب کنند.

دنیا نا خرسند است و اکنون حرکت به سمت جلو را نمی خواهد ، برای اکنون ...

در یک جهان ناخرسند، "راست" با ایستادن در برابر ترقی ، حفظ نظم موجود ، و حتی تعقیب برای انتقام از هر گام به پیش در حال خیزش است . هیچ کسی نباید از گرایش راست ، یا مذهب یا نژادپرستی مبتنی بر آن یا با یک سس پوپولیسم ، بار دیگر گسترده در یک منطقه گسترده ای از امریکای لاتین تا اروپا فریب بخورد . 

در گذشته ، " راست افراطی" برای انجام وظیفه دفاع از سیستم در برابر انقلاب فرا خوانده شده بود . فتح فاشیسم در دهه 1920 ابتدا در ایتالیا و سپس در المان محصول انقلاب ضربه خورده از سوی سوسیال دموکراسی از داخل بود . اگر یکی موفق شد ، دیگری نمی توانست موفق شود ، وقتی که انقلاب نتوانست موفق شود معنی آن موفقیت برای فاشیسم  بود.

بعد یک  تزی  منحرف کننده حقیقت ، تزی که (مدعی بود) اجبار انقلابی فاشیسم را دعوت کرد، مطرح شد و بخشی از جناح چپ به این تز باور کرد . آینده چپ باید وابسته به درک چگونه سازش کردن و ترک خواست هر چیزی ! می شد .

درست هم اکنون ، سرمایه در حال پاره کردن این تز است . همان طور که استدلالی که جنگ ها می توانند با فروپاشی اتحاد شوروی پایان یابند ، بعد از این همه سال به شوخی کثیفی تبدیل شده است ، افتخار گفتن آن که اگر انقلاب به عقب بر گردد سرمایه داری می تواند مدیریت شود به یاوه تبدیل شده است .

چون سرمایه داری به مرز های خود رسیده است . سرمایه داری چیزی برای بشریت عرضه نمی کند. در لحظه ای که اقتصاد بد عمل می کند، مردم به یاد آوردن آن را که هیچ آینده ای ندارند آغاز می کنند و هر جامعه ای مطابق با کد ژنتیک خود واکنش نشان می دهد.  

اجازه دهید بیاد بیاوریم که در قرن نوزدهم زمانی که سرمایه داری هنوز قادر به ابتکاران مترقی بود ، هم کارگران و هم روشنفکران معقول در دنیا مبارزه برای سرنگونی آن و جایگزین کردن آن با سیستم اجتماعی مترقی تر را آغاز کردند، پس از مدتی مارکس بنیان استوار نظری و چشم انداز مبارزه را یافت . بنا براین ، هر جایی که سرمایه داری وارد بحران شد ، "انقلاب" بعنوان درمانی در جامعه احساس شد ، انقلاب به نامزدی برای حل مشکلات پیچیده تبدیل شد . پاریس با این روح در سال 1871 شورش کرد ، روسیه (با این روح) در سال 1917 وارد جاده کمونیسم شد .

مشکل امروز آن است که انقلاب خود را آشکار نمی کند، چون در مقیاس بزرگی رها شده است . جوامعی که نمی توانند به پیش بروند راه حل را ، در حالی که از امروز ترسیده اند!  در برگشت به عقب جستجو می کنند.

راست در حال خیزش است ، نه به خاطر تهدید انقلاب بلکه به خاطراین نا امیدی، و صاحبان سیستم به حدی راضی هستند که با آسیب اندکی می گریزند. 

آیا آن ها واقعا می گریزند؟

دوران هایی وجود داشته است که درآن جوامع به صورت موقت به دلیل ناتوانی از حرکت به پیش به عقب برگشتند . این بار، اما، جدی است چون بشریت در استانه خلاصی نهایی از جوامع طبقاتی است . " این آخرین نبرد ماست " و به همین خاطر بسیار دردناک است . آن ها قطعا انقلاب را در فاصله ی نه چندان دور آینده بر گردن خود احساس خواهند کرد چون نمی توانند با رفتن به راست و ارتجاعی شدن براحتقان سرمایه داری غلبه کنند.

دولت باهچالی می گوید " من نیز محافظه کارم "، او درمبتلا شدن به روح سرمایه داری خوب است . آن هایی که از امروز می ترسند ممکن است عثمانی را از دست بدهند، اندکی مذهب ، اندکی ملی گرایی برای یک چنین رانشی کافی است . اما آن ها نمی توانند چیزی را حل کنند.

عملا ، خیزش راست می تواند به جبهه انقلاب در کل جهان نیرو بدهد . چون روشن خواهد شد که پس از یک نقطه معین هیچ برگشت به عقبی وجود ندارد.     

سبب جنبش جلیقه های زرد باید از این چشم انداز تحلیل شود . فرانسه قادر به پیشروی نیست ، امروز ناخرسند ، نمی خواهد به عقب بر گردد ، و از این رو به دام می افتد! یک وضعیت تردید آمیز است که هم پیشرفت به جلو و هم بازگشت به عقب را در بر می گیرد .

جلیقه ها خوبند ، اما در زبان سیاست ها ، زرد خیلی خوب نیست . آن ها می گویند فرانسه شاهد شورشی بدون ایدئولوزی است . خشم به راستی واقعی است ، و چنین است ادعای " جهانی دیگر". اما آن ادعا تار شده است، همان طور که تار می شود، توده ها به ظرف های جانبی در میز تنش های نظم بورژوازی تبدیل می شوند.

آن این فرانسه است ، کشوری که سال ها در آماده کردن بستر برای ایده سوسیالیسم  پیشتاز بوده است و شاهد عظیم ترین شورش های طبقه کارگر بوده است .

ما هر بار می گوییم " اگر تنها حزبی وجود داشت که می دانست آن چه را باید انجام می داد". حزب انقلاب ، حزب انقلابی ...

کسانی هستند که می گویند،" جنبش همه را در بر می گیرد، جلیقه زرد بهتر از پرچم سرخ است " ، در بر گرفتن هرکسی پاشنه آشیل شورش است ، کسانی که نمی توانند دشمن خود را شکست دهند محکوم به شکست هستند. جلیقه زرد در اینجا می تواند بعنوان تضمینی که نظم سرمایه داری بعنوان دشمن آشکار نمی شود تلقی شود.

اما این ها  اطمینان های غیر قابل اعتماد هستند چون سرمایه داری ضعیف تر و آسیب دیده تر از آن است که فکر می کنند باشد .

امروز، جلیقه های زرد می توانند پوشش مردم باشند، اما روزهایی که پرچم های سرخ روی طبقه  قفسه های بالای کابیت ها به یاد خواهند آمد خیلی دور نیست . 

Go Back

Comment