header photo

در راه تشکیل ائتلاف ضد دلاری

در راه تشکیل ائتلاف ضد دلاری

آنتون کانوسکی

ا. م. شیری

کی جهان به پرادخت خراج دلار به آمریکا پایان خواهد داد...

دمیتری پسکوف، سخنگوی مطبوعاتی رئیس جمهور روسیه در برنامه کانال نلویزیون «روسیه ١» زیر عنوان«مسکو، کرملین، پوتین» اظهار داشت: سیاست جهانی دلارزدایی با سرعت تمام پیش میرود، و شمار کشورهای آسیایی و اروپایی که در پی جستجوی جایگزین برای دلار هستند، افزایش مییابد. او در ادامه افزود: «کشورهای هر چه بیشتری، بخصوص نه فقط در شرق، حتی در اروپا نیز به این که وابستگی به دلار آمریکا را چگونه به حداقل برسانند، فکر میکنند. آنها ناگهان درک میکنند، که آ- این کار امکان پذیر است، ب- انجام این لازم است و ج- هر کس امکان دارد، خودش را نجات دهد. این باید هر چه زودتر انجام شود».

و چند روز قبل از این ژان کلود یونکر رئیس اتحادیه اروپا طی سخنرانی گزارشی سالانه خود در پارلمان اروپا در خصوص وضیعت اتحادیه اروپا بیاناتی ایراد نمود که بیتردید، میتوان آن را بعنوان یک نقطه عطف بحساب آورد: «برای اینکه ارز واحد ما نقش کامل خود را در مقیاس جهانی بازی کند، ما باید به اقدامات بیشتری دست بزنیم. این کار بیهوده است در حالی که فقط ۲ درصد از انرژی ما از آمریکا وارد میشود، اتحادیه اروپا ۸٠ درصد از بهای ٣٠٠ میلیارد یورو انرژی وارداتی سالانه خود را به دلار آمریکا میپردازد. بیهوده است که شرکتهای اروپایی بهای هواپیماهای تولیدی اروپا را بجای یورو با دلار آمریکا میپردازند. یورو باید به سیما و ابزار جدید اروپای مستقلتر تبدیل شود».

سخنان یونکر بطور سرراست با اظهارات دو هفته پیش امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه و هیکو ماس وزیر خارجه آلمان انطباق دارد. هیکو ماس در مقاله منتشره در روزنامه هندلسبلات بتاریخ ۲۲ ماه اوت نوشت: زمان ارزیابی مجدد همکاری دو سوی اقیانوس اطلس بطور آگاهانه، انتقادی و خودانتقادی از مدتها قبل فرارسیده... ما ایده همکاری متعادل را بمثابه برنامه پیشنهاد میکنیم... هنگامی که ایالات متحده آمریکا از خطوط قرمز عبور میکند، ما بعنوان اروپاییها باید تعادل ایجاد کنیم... عبور از ارزشها و منافع مرتبط با نیرویی که عامل مناقشه بین شرق و غرب بود، کاهش مییابد. امروز برای ایجاد تعادل با آمریکا تنها از طریق همکاری تنگاتنگ آلمان با فرانسه و سایر کشورهای اروپایی در چهارچوب اروپای مستقل و قوی امکانپذیر است».

امانوئل ماکرون باز هم مشخصتر گفت: «اروپا دیگر نمیتواند امنیت خود را فقط به ایالات متحده اعتماد کند. امروز ما باید مسئولیت و تأمین امنیتمان را بعهده بگیریم و، این است اساس حق حاکمیت اروپا... ما بایستی از پایان جنگ سرد نتایج لازم استخراج کنیم. اتحادها امروزه همچنان مهم هستند، اما ضرورت بازنگری تعادل یا حتی واکنشهای مستقر در مبنای آنها امروزه احساس میشود... ما یک پاسخ اروپایی مطمئن داریم: راهبرد ما مختاریت است... آن را باید شکل داد».

استناد ماکرون به پایان جنگ سرد و تأکید وی بر ضرورت بازبینی واکنشهای مستقر در شالوده آن بروشنی بیانگر این فکر است که کشورهای پیشرو قاره اروپا دیگر دلیلی برای ادامه تابعیت بندهوار از آمریکا نمیبینند: اول- این وابستگی را دیگر با «خطر شوروی» نمیتوان توجیه نمود، دوم- بهای آن بسیار گران است.

در پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده آمریکا در عمل به تنها مرکز جهانی نشر پول تبدیل گردید. طبیعتا، بر خلاف سایر بانکهای مرکزی که فلههای پول را به نفع بودجه و تأمین گردش پول بطور «مجانی» ضرب میکنند، آمریکاییها به هیچ کس دلار هدیه نکردند. برای اینکه «کمپانیهای اروپایی قیمت هواپیماهای ساخت اروپا را با دلار پرداخت نمایند»، آنها میبایستی این دلارها را با فروش ارزشهای مادی واقعی به «نرخ بازار» بدست آورند.

این امر در مورد همین دلارها اعمال گردید که اساس ذخیره ارزی بینالمللی همه کشورها را تشکیل میدهد. برای تأمین ثبات روبل لازم است به ازای هر دلار از ذخیره طلا و ارز روسیه، بشکههای کامل و سایر محصولات کار و زحمت مردم روسیه به فروش برسد. همین مسئله در مورد کاغذهای سبز منقش به تصاویر فرانکلین و گرانت نیز به این دلیل صادق است که بسیاری از مردم روسیه، یا مثلا، نیجریه پسانداز خود را به آن تبدیل میکنند.

دلار به محصول صادراتی عمده آمریکا تبدیل گردید. این واقعیت در ابتدا یک فرصت طلایی برای کسب درآمدی بود، که به عروج بیسابقه آمریکا پس از دو جنگ جهانی (و در سایه این جنگها!) منجر گردید ، با گذشت زمان عوارض جانبی آن هر چه بیشتر ظاهر شد. زیرا، چاپ کاغذ شکلات بسیار سادهتر از تولید محصول قابل رقابت است. در نتیجه، آمریکا به روی سوزن دلاری نشانده شد.

در سال ۲٠١۶ آمریکا به ارزش ١ تریلیون و ٣۲ میلیارد دلار کالا صادر کرد، اما ارزش کل واردات آن شامل ۲ تریلیون و ١۲ میلیارد دلار (۶٠ درصد بیشتر از صادرات!) بود. تراز منفی ۷۹١ میلیارد دلار (تراز تجارت خارجی آمریکا از سال ١۹۷۶ همواره منفی بوده است!). در حال حاضر بدهی دولتی آمریکا به بیش از ۲١ تریلیون دلار رسیده و با سرعت سرسامآوری افزایش مییابد. با وجود این، همه دلارهای نقدی و غیرنقدی که در جهان «سرگردان» هستند و رقم آنها مخفی نگه داشته میشود، در واقع دیون خارجی آمریکا محسوب میشوند. اگر این دلارها ضرورت خود را در محاسبات بینالمللی از دست بدهند، آنها را بجای «کاغذ دیواری» هم نمیتوان استفاده کرد. این دلارها بازای خرید کالاهای واقعی و خدمات به آمریکا تحویل میشوند. امتناع جهان از دلار بعنوان ارز اصلی، موجب گرفتار شدن آمریکا به چنان فاجعهایی میگردد، که ابعاد آن قابل تصور نیست.

حفظ و افزایش تقاضا به دلار در سراسر جهان، پیشگیری از ظهور مراکز قدرت قادر به امتناع  از پرداخت خراج دلاری (همچون ایوان سوم، حکمران بزرگ مسکو و حاکم سراسر روسیه که بمحض «فراهم شدن شرایط» فرمان خان تاتار- مغول را لگدمال نمود)، از الف تا یای سیاست خارجی دهه اخیر آمریکا را تشکیل میدهد، علت اصلی دسایس و ماجراجوییهای خارجی آمریکا میباشد. و آمریکا تا کنون موفق بوده است.

بهر حال، «تاریخ بطور بطئی تحول مییابد» و «هر عملی با عکسالعمل مواجه میشود». هر قدر فشارها برای حفظ هژمونی آمریکا افزایش یابند، هر چه به منافع قانونی دیگران آسیبهای شدیدتر وارد بشود، به همان نسبت تلاشها برای رهایی از «تعهدات» برای حمایت از اقتصاد آمریکا تشدید میگردند. و، مثل اینکه، زمان فرارویی کمیت (ناراضی) به کیفیت فرارسیده است. نگرانی واشینگتن بویژه از این است که رهبران متحدان اصلی آمریکا موضع «ضد دلاری» و ضد آمریکایی اتخاذ کردهاند، و این، در واقعیت امر، درها را بسوی تشکیل ائتلاف جهانی «ضد دلار» باز میکند.

حیرتانگیز این است که قاطعیت مقامات اروپا در اتخاذ چنین موضعی، سیاست دونالد ترامپ را بسوی تدوین برنامهای تحریک نمود، که محور اصلی آن بازگشت به اقتصاد واقعی است و بر اساس آن بخش زیادی از کالاهای مصرفی آمریکا در خود آمریکا تولید میشود- در صورت خروج تدریجی از اقتصاد مجازی، بهای کالاهای صادراتی آمریکا با دلارهای تازه چاپ شده و اوراق بهاءدار خزانهداری ایالات متحده آمریکا پرداخت میشود. کسانی از ترامپ پشتیبانی میکنند که بسیار خوب میفهمند که این طرح کارآیی خود را از دست داده و میتواند در آینده قابل پیشبینی به سقوط هیولا منجر شود. با این وجود، تلاشهای ترامپ برای ترویج تولیدات آمریکا و حفاظت از بازار داخلی ایالات متحده آمریکا به کاتالیزاتور فرایند بحران کنونی تبدیل گردیده است. چنان که گویند، زمانی که علل به حد کمال برسند، معلولات یکی بعد از دیگری پدید میآیند.

البته، این بمعنای آن نیست که شکست دلار، مسئله امروز یا فردا است. روند دلار زدایی طولانی و بغرنج خواهد بود، و آن، با مانورها، دسایس و فریبکاریهای اغلب بسیار خشن توأم خواهد بود. فروپاشی دلار و همراه با آن ایالات متحده آمریکا برای هیچ کس لازم نیست. سقوط بزرگترین اقتصاد جهان ناگزیر به بحران سنگین جهانی منجر خواهد گردید، آری، هیچ کس نمیخواهد داراییهای متعلق به خود (دلارها) در یک لحظه به کاغذ پاره تبدیل شود.

«فرود آرام» دلار، انتقال آن به جایگاه یکی از ذخایر ارزی جهان در صورت تقویت بخش واقعی اقتصاد آمریکا، میتواند واشینگتن را از گلآلود نمودن آب در سراسر جهان بازدارد، میتواند بهترین راه گذار برای همه باشد. با این حال، آیا عقلانیت رهبران جهان برای یافتن چنین راهی کفایت میکند؟

افزوده مترجم:

بگزارش تلویزیون خبری «روسیه ۲۴»، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه هنگام دیدار از بوسنی هرزهگوین در ۲١ سپتامبر، بار دیگر بر این مسئله تأکید نمود که دلار اعتبار جهانی خود را از دست داده و کشورهای هرچه بیشتری آمادهاند از معامله با دلار امتناع نمایند...

Go Back

Comment