header photo

فلسطین،همچنان نماد مبارزه آزادی بخش است.

فلسطین،همچنان نماد مبارزه آزادی بخش است.

 مسعود امیدی

اگر از غزه پرسیدند بگو آنجا شهیدی است که شهیدی را به دوش می کشد، شهیدی از او عکس می گیرد، شهیدی او را بدرقه می کند، و شهیدی بر او نماز می گذارد. "محمود درویش" دونالد ترامپ در دسامبر گذشته بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت که علاوه بر خشم مردم فلسطین، واکنش‌های گسترده جهانی را نیز به همراه داشت.چند روز پس از سخنرانی ترامپ در رابطه با انتقال سفارت به بیت‌المقدس، سازمان ملل متحد با اکثریت آرا، قطعنامه‌ای‌ در محکومیت این تصمیم آمریکا تصویب کرد.مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیش‌نویس این قطعنامه‌ را به رای گذاشت که در آن نمایندگان ۱۲۸ کشور به قطعنامه مجمع علیه تصمیم آمریکا رای موافق، ۹ کشور رای مخالف و ۳۵ کشور رای ممتنع دادند. ۲۱ کشور نیز در این رای‌گیری شرکت نکردند. فلسطینی‌ها نیز در مقابل این اقدام ایالات متحده دست به یک تظاهرات اعتراضی زدند که تاکنون ده‌ها کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشته است. ایالات متحده آمریکا برابر برنامه ریزی و اعلام قبلی روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت (۱۴ مه) سفارت خود را به طور رسمی در بیت‌المقدس (اورشلیم) افتتاح کرد. اسرائیل و آمریکا در این روز مراسم مشترکی را برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس در این شهر برگزار کردند که مصادف با هفتادمین سال تاسیس اسرائیل بود . روز تاسیس کشور اسرائیل که از سوی ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل اویو به بیت المقدس انتخاب شده بود ، روزی است که فلسطینیان آن را روز نکبت نامیدند. فلسطینیان نیز از هفته ها قبل تظاهراتی را در اعتراض به 70 سال تصرف غیر قانونی سرزمین شان در نوارغزه برگزار کردند که با خشونت و سرکوب و شهید و مجروح کردن تعداد زیادی از آنها توسط اسرائیل در مدت تظاهرات همراه بود. در این مراسم که با حضور جرد کوشنر و ایوانکا ترامپ ، داماد و دختر ترامپ برگزار شد، جرد کوشنر از اتحاد و دوستی آمریکا با اسرائیل بر اساس باور مشترک به آزادی، حقوق بشر، و دموکراسی سخن گفت. او ضمناً گفت: «چالش‌های ما برای مقابله با ایران سبب اتحاد میان کشورهای منطقه شده است، امری که پیشتر غیرقابل تصور بود.» هر انسان دارای عقل سلیم می تواند با نگاهی به مساحت مناطق زندگی یهودیان در 100 سال پیش در فلسطین و مقایسه آن با نقاط بسیار محدودی که تحت فشارها و محاصره و سرکوب کشوری به نام اسرائیل که ساکنان تاریخی این سرزمین یعنی فلسطینی ها در آن ساکن بودند، دریابد که دموکراسی، حقوق بشر و آزادی مد نظر کوشنر از چه معنایی برخوردار است. و در یابد که آیا چیزی به نام حق زیستن فلسطینیان بدون تبعیض نژادی در سرزمین آبا و اجدادی خود نیز در دایره درک و تعریف کوشنر از حقوق بشر ، دموکراسی و آزادی می گنجد یا خیر؟ بویژه اگر ده ها قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در طی دوران توسعه مناطق تحت کنترل خود را با روش های مختلف چون کوچ اجباری ساکنان این سرزمین ها به دلیل فشارهای فزاینده، تغییر ترکیب جمعیتی مناطق از طریق تشویق مهاجرت و انتقال یهودیان از نقاط مختلف جهان به این سرزمین ها، شهرک سازی های گسترده و غیر قانونی در مناطق اشغالی، خشونت و کشتارهای بزرگ چون صبرا، شتیلا، دیریاسین، کفرقاسم و....و آنچه در این روزها درغزه می گذرد، را تا اندازه ای فراتر از تصویری که رسانه های جریان مسلط از آن ارائه می دهند، مورد توجه قرار دهد! سخنان کوشنر در مراسمی بر فرش قرمزی گسترده شده از خون مردان و زنان و جوانان و کودکان فلسطینی معترضی گفته می شود که همزمان با برگزاری این مراسم ده ها تن از آنان ، بدون سلاح توسط ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل به شهادت رسیده و هزاران نفر نیز مجروح می شوند. علی رغم تلاش گسترده و همه اقدامات تطمیع ، تهدید و ارعاب غیر مستقیم آمریکا ، از 86 کشوری که در اسرائیل نمایندگی های دیپلماتیک دارند و از آنها جهت شرکت در مراسم دعوت بعمل آمده بود، تنها 31 کشور تن به پذیرش این دعوت و شرکت در این مراسم ننگین و شرم آور جشن جنایت دادند که بد نیست نام آنها برای ثبت در تاریخ در اینجا نیز مرور شود: آلبانی، آنگولا، اتریش، کامرون ، کنگو، جمهوری دموکراتیک کنگو، ساحل عاج، جمهوری چک، جمهوری دومینیکن، السالوادور، اتیوپی، گرجستان، کوآتمالا، هندوراس، مجارستان، کنیا، مقدونیه، نیجریه، میانمار، پاناما، پرو ، فیلیپین، رومانی ، روآندا، صربستان، سودان جنوبی، تایلند، اوکراین، پاراگوئه ، تانزانیا، زامبیا نگاهی به تعداد و ترکیب آنها نشان می دهد که اینها حداکثر تعداد کشورهایی هستند که حاضر شده اند با سیاست آمریکا و اسرائیل در این مورد یعنی انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس بر خلاف قوانین بین المللی همراهی کنند. در بین این اسامی، کشورهای به جا مانده از تخریب یوگسلاوی و اتحاد شوروی و کشور های شرق اروپا شامل مقدونیه، صربستان، رومانی، اوکراین ، چک و گرجستان جداً تاسف آور است. بی شک نابودی اتحاد شوروی ضربه ای بسیار بزرگ بر ارزش های صلح و امنیت جهانی، حقوق بین الملل، حقوق بشر، استقلال ملی، آزادی و عدالت اجتماعی در سراسر جهان بوده است. بر اساس مطالعات و پیمایش های متعدد نه تنها مردم اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی پس از تخریب اتحاد شوروی در وضعیتی فاجعه بار از جنبه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته اند، نیروهای مترقی در سرتاسر جهان نیز از نابودی اتحاد شوروی آسیب های بسیار بزرگی دیده اند. یکی از مهم ترین آنها را می توان در جنبش مقاومت فلسطین مشاهده کرد. با این وجود، موضوع انتقال سفارت آمریکا از تل اویو به بیت المقدس در سطح جهان با مخالفت بسیاری از دولتها و اعتراضات مردمی مواجه شد. برخی از کشورها چون آفریقای جنوبی و ترکیه نمایندگان خود را از اسرائیل فراخواندند. برخی از کشورها سفرای اسرائیل را جهت توضیح فراخواندند. در برخی از واکنش های بین المللی نیز این سطح گسترده خشونت در حد جنایت جنگی توصیف شد. اما آمریکا که برخی از فریب خوردگان و مزدوران وطنی سرمایه داری جهانی به عنوان "بزرگترین دموکراسی جهان " از آن سخن می گویند، نشان داد که هیچ گونه اهمیتی به این موج محکومیت بین المللی نداده و با انتقال سفارت خود به بیت المقدس مانند بسیاری موارد دیگر، موازین حقوق بین المللی را زیر پا گذاشته است. آنچه این روزها در غزه می گذرد، نشانه ای است از اینکه حقیقت نهفته در پس ادعاهای آنها که بیشرمانه ترجیح می دهند تا هر وقت از اسرائیل سخن می گویند از آن با نام بزرگترین دموکراسی خاورمیانه یاد کنند، چیست؟ آنچه این روزها در نوار غزه گتشت و می گذرد، عیاری است برای سنجش میزان تعهد رسانه های جریان مسلط بر بازتاب درست رویدادها. در حالی که این رسانه ها تصاویر کارگردانی شده کودکان مثلاً مجروح و آسیب دیده از باصطلاح سلاح های شیمیایی را تحت عنوان جنایت رژیم اسد و روسیه و ایران در سوریه بارها در هر بخش خبری خود پخش کردند و با گفتن اینکه این تصاویر ممکن است برای برخی ناراحت کننده باشد، خود را نگران احساسات بینندگان در دیدن این همه باصطلاح بیرحمی و جنایت و شقاوت نشان می دهند، گزارش های آنها از غزه به هیچ وجه دربردارنده چنین تصاویری نیست و بیشتر فلسطینیانی را نشان می دهند که در حال پرتاب سنگ به سوی نظامیان اسرائیلی هستند. انگار که در آنجا رژیم اسرائیل خیلی شیک و بدون شقاوت و با پیشرفته ترین سلاح ها دست به کشتار زنان و مردان و زنان و کودکان بی سلاح فلسطینی می زند. گویی ده ها شهید و هزاران مجروح در فلسطین فاقد تصویر بوده و اشباح اند و هیچ گونه دغدغه ای بابت متاثر شدن احساسات بینندگان نیز از مشاهده تصاویر و گزارش های خود از غزه ندارند تا از پیش در این مورد به بینندگان هشدار دهند! آنها با سه سال بمباران یمن از سوی عربستان نیز همینگونه برخورد می کنند. آنها برای مخاطبان خود در ازای یک بار پخش خبر "بمباران مواضع حوثی های مورد حمایت ایران از سوی ائتلاف به رهبری عربستان" ، شاید ده ها بار خبر "شلیک موشک از سوی حوثی های مورد حمایت ایران به خاک عربستان" را از تلویزیون های خود پخش می کنند. و چنین است که عربستان با پیشرفته ترین سلاح ها و هواپیماها از سوی باصطلاح دموکراسی های غربی تجهیز می شود ، با رهبران عربستان رقص شمشیر می کنند، اما حقایق مربوط به یمن از جمله محاصره اقتصادی و نظامی ، گرسنگی و بیماری و محاصره دارویی و... باید بر جهانیان پوشیده بماند. چنین است که باصطلاح دموکراسی های غربی هیچ علاقه ای به چیزی به نام دموکراسی نه در لبنان دارند، نه در یمن و نه در فلسطین، نه در سوریه و .... رسانه های جریان مسلط نیز هیچگاه این تناقض در ادعای رهبران غربی را به چالش نمی کشند! صدای آمریکا در بخش خبری روز جنایت جنگی اسرائیل که با حضور نمایندگان آمریکا در مراسم انتقال سفارت همراه بود ، ترجیح داد به جای پخش اخبار مربوط به کشتار وحشیانه فلسطینان بی سلاح در نبردی نابرابر از سوی اسرائیل ، بر انعکاس مطالبات صنفی کارگران هپکو اراک و تجمع آنها و بستن ریل از سوی آنها و .... متمرکز شده و خود را حامی کارگران ایران معرفی کند! تاریخ هفتاد ساله اسرائیل انباشته از جنایت، سرکوب، نقض حقوق بشر و تجاوز و تشنج آفرینی در منطقه است. کشوری که علاوه بر اینها به سلاح اتمی مجهز است و در واقع در طی دوران هفتاد ساله موجودیت خود همراه با ایالات متحده آمریکا مهم ترین نقش را در ایجاد تشنج در منطقه داشته است. کشوری که رسانه های جریان مسلط در تمام این مدت سعی کردند اینگونه وانمود کنند که تعدادی آواره که بویژه در جنگ جهانی دوم چند میلیون از آنها نیز توسط فاشیستها به قتل رسیدند، در سرزمین آبا و اجدادی خود جمع شدند تا از این آوارگی بدرآیند و...، کشوری که در طی چند دهه با توسعه دائمی قلمرو تحت اشغال خود از طریق کوچ اجباری ساکنان، تغییر ترکیب جمعیتی از طریق انتقال یهودیان از سایر مناطق جهان ، تبعیض نژادی، جنایت ، زیر پاگذاشتن حقوق بشر و.....به یک قدرت تجاوزگر خطرناک و تهدید کننده اتمی برای منطقه و جهان تبدیل شد. کشور کوچک چند میلیونی با بخش عظیمی از جمعیت انتقال یافته از نقاط مختلف جهان که نه تنها پایبند به موازین حقوق بین المللی نیست، بلکه عضو معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای یا "ان پی تی" هم نیست، کشوری که سازمان ملل متحد ده ها قطع نامه به دلیل کارنامه ضد حقوق بشری آن به تصویب رسانده و منتشر کرده است و.... و این همه هیچ یک از دموکراسی های غربی را ابداً نگران نمی کند تا آن را مورد مورد تحریم و مجازات قرار دهند ! معلوم نیست چرا سایر آوارگان جهان از جمله سرخ پوستانی که سرزمینهایشان را بورژوازی سفید مهاجم اروپایی با کشتار صدها میلیون انسان در قاره آمریکا به تصرف خود درآوردند، نتوانستند و نمی توانند به تشکیل یک دولت مستقل و حفظ تمدن خود ادامه دهند اما یهودیان آواره از چنین فرصتی برخوردار شده اند! تاریخ کوتاه 70 ساله اسرائیل سراسر انباشته از جنایت، نقض حقوق بشر، زیرپاگذاشتن موازین پذیرفته شده حقوق بین المللی و....است. این تنها ادعای فلسطینیان مبارز نیست، این تنها ادعای انقلابیون کمونیست نیست، این تنها ادعای بشریت صلح دوست و ترقی خواه در سطح جهان نیست ، این تنها ادعای منادیان "توسعه طلبی شوونیسم شیعی" حاکم بر ایران که رسانه های جریان اصلی دائماً ترجیح می دهند با چنین عناوینی از نقش مداخله گرانه ایران سخن بگویند تا بر شوونیسم واقعی جنایتکارانه اسرائیل که اینگونه بی مهابا در برابر دیدگان جهانیان دست به جنایت جنگی نسبت به معترضان بی سلاح فلسطینی در یک نبرد نابرابر می زند، پرده ساتر بکشند، و... نیست! این حقیقتی است که ده ها قطع نامه در محکومیت اسرائیل گواه آن است. قطع نامه هایی که بخش عمده آنها پیش از شکل گیری رژیم جمهوری اسلامی در ایران صادر شده بودند. قطع نامه هایی که اساسا محصول توازن قوایی بود که اتحاد شوروی به عنوان قلب تپنده مدافع زحمتکشان جهان در سطح بین المللی در همه جای کره خاکی ایفای نقش می نمود. و این در حالی است که ایالات متحده آمریکا که برخی از خائنین و فریب خوردگان ایران آن را "آزادترین " کشور دنیا و بزرگترین "دموکراسی " جهان می دانند، بسیاری از قطع نامه ها علیه اسرائیل را نیز وتو کرده است. اما این رژیم با این همه پرونده آشکار در جنایت، نقض حقوق بشر، تجاوز و نقض موازین حقوقی بین المللی و تهدید صلح و امنیت منطقه و جهان ، هیچگاه از سوی آمریکای باصطلاح مدافع دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و... مانند کوبا، کره شمالی، ونزوئلا، لیبی، سوریه ، ایران و...نه تنها مورد تحریم قرار نگرفته ، تهدید نشده ، زیر فشارهای سنگین سیاسی و...واقع نشده است و....بلکه متحد استراتژیک امپریالیسم آمریکا بوده و اساسا به عنوان شعبه این کشور در منطقه خاورمیانه عمل کرده و فراتر از اینها با لابی قدرتمندش در حاکمیت ایالات متحده ، حمایت آمریکا از اسرائیل و جنایات آن به هیچ وجه محدود به دوران ترامپ نبوده بلکه همه روسای جمهوری آمریکا همواره اسرائیل را به عنوان متحد استراتژیک منطقه ای خود مورد بیشترین حمایت قرار داده اند. با توجه به اینکه آمریکا اساساً پراگماتیک و منفعت طلبانه نسبت به مسائل جهان موضع گیری می کند، دلیلی ندارد که سالانه میلیاردها دلار برای باصطلاح قوم یهود و سرزمین صهیون و صرف حمایت از حکومتی کند که به عنوان نماد تجاوز و نقض حقوق بشر شناخته شده است ، مگر اینکه این حمایت در چارچوب تعریف یوری ایوانف از صهیونیسم به عنوان شوونیسم (ناسیونالیسم افراطی) جنگ طلب و ضد کارگری و در واقع در خدمت اهداف منطقه ای امپریالیسم و سرمایه داری جهانی مورد توجه قرار گیرد. با این وجود نمی توان منکر این حقیقت شد که روی کار آمدن راست افراطی در آمریکا و دولت اولترا راست نتانیاهو در اسرائیل در شرایط شکست سیاست های منطقه ای آمریکا در خاورمیانه بویژه در سوریه، پراکندگی موجود در بین نیروهای سیاسی فلسطینی ، رویکرد غیر فعال دولت خودگردان فلسطینی در هدایت جنبش ملی فلسطین در قیاس با دوره رهبری عرفات ، از بین رفتن نقش بسیار تاثیرگذار اتحاد شوروی بر توازن قوای بین المللی و منطقه خاورمیانه بویژه بین اعراب و اسرائیل و تقویت نفوذ و نقش آفرینی ایران با جهت گیری ویژه ایدئولوژیک – سیاسی ضد اسرائیلی در منطقه و بویژه سوریه و لبنان و ...و سوء استفاده اسرائیل از وضعیت عمومی بحرانی و آشفته و مخاطره آمیزکنونی منطقه و... در ایجاد زمینه برای رویدادهای کنونی غزه و جنایت جنگی اسرائیل موثر بوده اند. با اینکه نقش منطقه ای روسیه با رهبری پوتین در اوضاع منطقه و سوریه با ممانعت از نابودی حاکمیت سوریه از سوی امپریالیسم، صهیونیسم ، ارتجاعی عربی و داعشی ، ترکیه و.... مثبت و مهم بوده است، اما این نقش قابل قیاس با تاثیر بازدارنده اتحاد شوروی و دفاع انترناسیونالیستی آن از نیروهای مبارز فلسطینی نبوده و نمی تواند باشد. صف بندی و مبارزه موجود بین مردم جان به لب رسیده فلسطین از پی سال ها آوارگی، تحقیر، سرکوب و زندان ، محاصره، تحریم ، شهادت و....در برابر رژیمی وحشی ، تا بن دندان مسلح ، سرکوبگر و با سابقه تاریخی انباشته از جنایات بیشمار که بارها هم مورد محکومیت سازمان ملل متحد قرار گرفته و هم در افکار عمومی جهان به عنوان نماد سرکوب و نقض حقوق بشر شناخته می شود، در این روزها به عریان ترین نماد ترقی و ارتجاع ، حقوق بشر و موازین حقوق بین المللی و دموکراسی و آزادی و عدالت در یک سو و دیکتاتوری و سرکوبگری ، نقض حقوق بشر ، جنایت و... در سوی دیگر تبدیل شده است. چیزی که امپریالیسم و صهیونیسم با خلق داعش ها دهه هاست سعی کردند که آن را در سایه قرار دهند. آنها که ادعای دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... در هر جای جهان دارند، اعم از چهره های سیاسی و مفسران رسانه های داخلی و خارجی، روزنامه نگاران، صاحبنظران اجتماعی و سیاسی، طرفداران حقوق بشر، سلبریتی هایی که خیلی علاقمندند تا در برخی اوقات بویژه عملیات تروریستی داعش در اروپا و آمریکا ژست انسان دوستانه بگیرند و با روشن کردن شمع برای کشته شده گان و...خود را مورد توجه بیشتر قرار دهند، اما در برابر این اقدام جنایتکارانه اسرائیل سکوت کرده و از محکوم کردن آن امتناع می کنند، نشان می دهند که تمام ادعایشان در زمینه انسان دوستی و صلح دوستی پشیزی نمی ارزد و هیچ چیزی بیش از یک ژست پوچ و توخالی و احمقانه نیست. تکلیف آمریکا و اسرائیل در تاریخ معاصر آنچنان روشن است که یا باید کور بود و کارنامه ننگین و ضد بشری آنها را ندید و یا مزدور و جیره خوار آنها بود و در تلاش برای پوشاندن حقیقت کارنامه آنها در نزد افکار عمومی ! از این رو باید آنهایی را که بیشرمانه از دموکراسی اسرائیل سخن می گویند ، آنهایی را که مستقیم و غیر مستقیم از آمریکا و نقش آن در جهان دفاع می کنند، آنهایی را که جو ضد فلسطینی را ترویج می کنند و ....، به چالش کشید و رسوایشان کرد. اینها جاده صاف کن های اسرائیل و آمریکا هستند ، حال می خواهد با عنوان مفسر سیاسی باشد که از عربستان و شیوخ عرب یا از آمریکا و اسرائیل تغذیه شده و در رسانه های جریان مسلط در وارونه نمایی حقایق بکوشند، یا طیفی گسترده تحت عناوینی چون پژوهشگر و مفسر سیاسی، سینماگر و کارگردان ، روزنامه نگار، سیاستمدار ، کارشناس اقتصادی و.. که با زمینه های فکری مختلف از سلطنت طلب گرفته تا ملی مذهبی و لیبرال، اصلاح طلب ، چپ بریده ، باصطلاح فمینیست و مدافع حقوق زنان که برای چهارشنبه های سفید و مخالفت با حجاب اجباری که البته یک خواسته بحق و دموکراتیک است، خودش را به در و دیوار می کوبد اما در برابر چنین جنایتی خفقان می گیرد و لال می شود و... آنها که سعی می کنند تا با تکرار تبلیغات رسانه های جریان مسلط ، با بزرگنمایی کمک های مالی ایران به فلسطینی ها و سوریه و...، حقانیت جنبش ملی مردم ستمدیده فلسطین را به زیر سوال ببرند، در حالی که می دانند این پول ها اساسا در چاه ویل فساد ساختاری نهادینه شده در کشور بر باد می رود، آنها نیز در توجیه روانی چنین تهاجمی شریک اند و همراستا و هم جهت با جانیان اسرئیلی و آمریکایی عمل می کنند. همانها که هیچ گاه حساسیتی به کمک های مالی آمریکا به اسرائیل از خود نشان نمی دهند و توجهی به این مسئله ندارند که آمریکا در بیش از نیم قرن گذشت بیش از صد میلیارد دلار به رژیم اسرائیل با این کارنامه آشکار ضد حقوق بشری در قالب کمک های نظامی، اقتصادی و موشکی پرداخت کرده و هم اکنون نیز سالانه در حدود 3 میلیارد دلار به اسرائیل کمک می کند. و این در حالی است که در آمریکا 50 میلیون نفر فاقد بیمه و تامین اجتماعی اند و.... موضوع آن نیست که توان اقتصادی ایران با آمریکا قابل مقایسه نیست ، موضوع آن است رسانه های جریان مسلط خود را دلسوز مردم ایران نشان داده و از صرف پول ایران در شرایطی که ایرانی ها بیکارند و فقر بیداد می کند و... برای فلسطین و سوریه که مورد تهاجم اسرائیل و آمریکا قرار دارند، انتقاد می کنند، اما حاضر نیستند با همین منطق به کمک های آمریکا به اسرائیل نگاه کنند. بویژه اینکه آمریکا به رژیمی کمک می کند که برابر موازین حقوق بین المللی در تمام طول موجودیت 70 ساله خود به تجاوزگری و نقض حقوق بشر پرداخته است. ضمناً نباید فراموش کرد که اگر در ایران هر رژیم دیگری با رویکرد ملی ، دموکراتیک و ضد امپریالیستی و مردمی هم بر سر کار بود، به نوعی به حمایت از جنبش مردم فلسطین می پرداخت. البته تردیدی نیست که چنین رژیمی می کوشید تا به جای حمایت از نیروهای فرقه گرای فلسطینی با گرایش های ایدئولوژیک و سیاسی خاص همسو با ایران که زمینه پراکندگی و تفرقه در مجموعه نیروهای ضد صهیونیستی را ایجاد می کند، حمایت ها و کمک های خود را به گونه ای در خدمت تقویت همبستگی و اتحاد همه نیروهای مبارز فلسطینی قرار دهد. و این در حالی است که اصلا مشخص نیست در این فضای فساد ساختاری نهادینه شده در کشور واقعا چه منابعی برای این منظور صرف شده باشد.موضوع به دفاع از سیاستهای منطقه ای ایران مربوط نمی شود بلکه موضوع به جو ضد فلسطینی و ضد سوری ای مربوط می شود که از طریق رسانه های جریان اصلی در ایران در بین مردم تبلیغ می شود. این تبلیغات آنچنان مخرب و تاثیرگذار بوده که در شعارهای اعتراضات مدنی مردم نیز شنیده می شود. ایجاد این جو ضد فلسطینی و ضد سوری بخشی از کارزار امپریالیستی و صهیونیستی علیه آنهاست . نباید با این جو همراهی نمود. انتقال سفارت امریکا بیانگر تجاوزآشکاری است که با تخلف از قوانین بین المللی، وخواست اکثریت جامعه بین المللی انجام شده است. سازمان عفو بین الملل نیز که در کارنامه خود در بسیاری موارد همسو با ناتو عمل می کند، ناگزیر به اعتراض به جنایت اسرائیل شد. در واكنش به اخبار كشته شدن ده‌ها فلسطينى و زخمى شدن هزاران تن ديگر توسط نيروهاى نظامى اسرائيل، فیلیپ لوتر مدیر تحقیقات بخش خاورمیانه و شمال آفریقای این سازمان ، ناچار به اعتراف شد و گفت: «این یک نمونه هولناک دیگر از استفاده غيرضرورى و تاسف بار نيروى‌هاى نظامى اسراييل از زور و سلاح گرم است. اين عملكرد نقض استانداردهای بین المللی حقوق بشر است و به نظر مى‌رسد در برخى موارد كشتارهاى عامدانه‌اى ارتكاب يافته‌اند كه مصداق جنایت جنگی هستند." در سطح بین المللی چه نیازی امروز عاجل تر از شکل گیری یک جنبش نیرومند صلح و اعمال فشار بر اسرائیل ، آمریکا و متحدان مرتجع آنها برای متوقف کردن جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در سرزمینهای اشغالی فلسطین وجود دارد؟ شرایطی که در آن قرار داریم، شکل گیری یک جنبش نیرومند صلح در سطح جهانی را به مهم ترین وظیفه انسان دوستانه و صلح دوستانه تمام نیروهای ترقی خواه جهان تبدیل کرده است. این ندای بلند صلح در عین حال باید با حمایت صریح از خواسته برحق مردم فلسطین و اعتراضات آنها و محکوم کردن جنایت اسرائیل ، آمریکا و متحدان مرتجع آنها همراه باشد. مواضعی مانند درخواست از طرفین برای خویشتنداری و ... که در برخی مواضع اروپائیان مشاهده می شود، به معنی واقعی کلمه مسخره است. آویوا راز سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد در برابر موضع گیری رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل در محکوم کردن رفتار اسرائیل با دو میلیون نفر از ساکنان غزه چون زندانی محبوس مادام العمر و از تولد تا مرک در یک زاغه مسموم در یک زندان بزرگ ، وقیحانه گفت که این جو ضد اسرائیلی بازگشته به سازمان ملل حتی سرسوزنی تغییر در وضعیت میدانی غزه ایجاد نخواهد کرد، یعنی اسرائیل با حمایت آمریکا هیچ تجدید نظری در سیاستهای خود نخواهد کرد. چه توقعی می توان داشت از ملت جان به لب رسیده ای که پس از ده ها سال مبارزه با تجاوزگری و خشونت وحشیانه اسرائیل به این نتیجه رسیده است که برای گسیختن زنجیرهایش باید با دوگانه "یا مرگ یا آزادی" ، انفعال دیپلماتیک بی خاصیت حاکم شده بر فضای مبارزه حق طلبانه و تاریخی خود را به حاشیه رانده و با اهدای خون فرزندان وطن ، جنبش ملی فلسطین را از زیر رکود تحمیل شده و ناشی از دیپلماسی سترون حاکم بر آن خارج کرده و به روزهای اوج تجربه شده اش نزدیک کند. حمایت جهانیان را به خود جلب کند، اسرائیل و آمریکا را تحت فشار قرار دهد و بر طریقی به پیش برد که مذاکره در آن پیرامون حل مسئله به اعتبار نیروی مادی طرفین ، معنی داشته باشد. وقتی دیپلماسی در می ماند و جواب نمی دهد، شاید باید زمین بازی و قوانین بازی را عوض کرد! شاید باید با مشت به مصاف گلوله رفت و گویا وقت آن رسیده است که در رویکرد محدود نمودن مبارزات به اعتراضات مسالمت آمیز و فعالیت دیپلماتیکی که نماینده قانونی فلسطینی ها آن را نمایندگی می کند، با همه هزینه های آن تجدید نظر شود! تردیدی نیست که این نبرد، نبردی بشدت نابرابر است اما نباید به پویش این نبرد صرفا از زاویه نظامی نگریست. این نبرد حق طلبانه با توجه به پشتوانه تاریخی و حقوقی و سیاسی آن از این پتانسیل برخوردار است تا با جلب حمایت جهانیان بر شرایط موجود تاثیر گذاشته و حداقل نقش بازدارنده ای در توسعه تجاوزگری رژیم اسرائیل بازی کند. مسئله فلسطین فارغ از گرایش سیاسی و ایدئولوژیک همه ذی نفعان و بازیگران در صحنه این نبرد تاریخی ، چنانچه در یک بستر کلان تاریخی و با نگرشی مبتنی بر پویایی سیستمی مورد توجه قرار گیرد، متاثر از پویش های متعددی است که هیچ یک از آن ها به تنهایی قادر به حل آن نخواهد بود. تنها برآیند تاثیر متقابل این پویش ها در یک روند تاریخی ، زمینه حل این مشکل تاریخی را فراهم خواهد نمود. اینکه بر سازمان آزادیبخش فلسطین کدام گرایش راست و محافظه کار و انفعالی یا دیپلماسی فعال مبتنی بر حمایت جنبش حق طلبانه توده های فلسطینی و تعامل موثر با حامیان این جنبش در سطح جهان و چانه زنی پیش رونده با اسرائیل و آمریکا دارای هژمونی باشد، اینکه در بین نیروهای سیاسی مختلفی که جنبش ملی خلق فلسطین را نمایندگی می کنند، چه میزان همبستگی و اتحاد یا پراکندگی و درگیری و انشقاق باشد، اینکه سکان هدایت دولت اسرائیل در دست کدام نیروها از راست افراطی تا میانه و چپ باشد ، اینکه جنبش جهانی صلح تا چه حد به آنچه در سرزمین های اشغالی می گذرد ، توجه نموده و با اعتراضات سراسری بین المللی فشار دائمی بر اسرائیل و آمریکا و متحدان و حامیان آن وارد کند، اینکه جنبش های کارگری و کمونیستی در اروپا و آمریکا و کشورهای منطقه و همه نقاط جهان تا چه اندازه بر وظیفه انترناسیونالیستی خود در دفاع از حق حاکمیت ملی فلسطین و محکومیت اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل با حمایت آمریکا تمرکز کرده و آن را در برنامه ها و فعالیت های خود دنبال کنند، اینکه سکان رهبری ایالات متحده آمریکا در دست راست افراطی باشد یا نباشد، اینکه کدام نیروهای سیاسی از راست تا میانه و چپ بر دولتهای اروپایی حاکم بوده و تا چه اندازه استقلال سیاسی این دولت ها از ایالات متحده آمریکا واقعیت یابد، اینکه تا چه میزان هژمونی سیاسی و نظامی آمریکا با برآمد روسیه در منطقه تضعیف شود و توازن قوایی جدید در منطقه شکل بگیرد که مانع تحقق استراتژی خاورمیانه نوین ایالات متحده آمریکا گردد، اینکه اتحادیه عرب متاثر از فضا و توازن قوای جدید تا چه حد بتواند به ایفای نقش در حمایت از جنبش ملی فلسطینیان نزدیک شود، اینکه سکان هدایت کشورهای عربی منطقه در دست کدام نیروهای سیاسی با چه گرایشاتی باشد، اینکه سکان رهبری ایران در دست کدام نیروی سیاسی باشد، نیرویی که صرفا بر مشروع نبودن و ضرورت نابودی دولت اسرائیل تاکید نموده و حل مسئله فلسطین را علی رغم الزامات پراگماتیک و توازن قوای واقعی ، در گرو تحقق رویای توسعه طلبی شیعی در منطقه در برابر توسعه طلبی صهیونیستی اسرائیل کند و به جای یاری به وحدت جنبش فلسطین حول خواسته های واقعی و مشخص برای دستیابی به صلح و ایجاد دولت فلسطینی ، به تعمیق شکاف در بین جریانات مختلف فلسطینی و حامیان منطقه ای آن حول رویای توسعه طلبانه ایدئولوژیک و سیاسی خود اقدام کند یا نیرویی که در چارچوب الزامات پراگماتیک و توازن قوای عملا موجود درجستجوی توافقی بر اساس وجود دو دولت ، افزایش میزان اختیار، استقلال ، امکانات اقتصادی و سیاسی و نظامی دولت فلسطینی را در روند وقایع دنبال می کند، و.....، همه این مسائل بر روند وقایع در ارتباط با جنبش فلسطین موثرند. از این رو حامیان واقعی جنبش تاریخی و برحق مردم فلسطین اگر در آمریکا زندگی می کنند، منطقا باید از جنبش صلح و محکومیت تجاوزات اسرائیل علیه مردم بی دفاع فلسطین حمایت کرده و مداخلات آمریکا در حمایت از رژیم اسرائیل را محکوم کنند و برای این منظور باید همه تلاش خود را برای ممانعت از روی کار آمدن راست افراطی در آمریکا به کار گیرند. در کشورهای اروپایی هم همینطور باید عمل شود . باضافه اینکه مردم اروپا باید بر استقلال سیاست های دولت هایشان از آمریکا نیز تمرکز و تاکید زیادی داشته باشند. تقویت نقش سازمان های بین المللی ، رعایت موازین حقوق بین المللی، دفاع از صلح و ممانعت از همراهی با اقدامات تجاوزکارانه آمریکا در مناطق مختلف جهان از جمله در سرزمین های اشغالی و کشورهای مستقل منطقه خاورمیانه و... از مواردی هستند که اروپائیان می توانند با تمرکز بر آنها نقش بسیار مهمی در تغییر توازن قوای سیاسی در جهان به نفع صلح و جنبش مردم فلسطین بازی کنند. به همین ترتیب مردم ایران و کشورهای منطقه می توانند با تلاش برای سپردن سکان هدایت کشور هایشان به دست نیروهای صلح دوست ، ضد امپریالیست ، مخالف صهیونیسم و حامی و مدافع جنبش مردم فلسطین و در عین حال واقع بین که خواهان تغییر توازن قوا در منطقه به زیان ایالات متحده و اسرائیل و حامیان آنها بوده و نمایندگان واقعی جنبش ملی فلسطین را از موضع بهتری در مذاکرات صلح برخوردار کند، نقش مناسبی در این فضای دشوار و پیچیده بازی کنند. 28 اردیبهشت 97

 

Go Back

Comment