header photo

کرونا، جنگ سرد و رویارویی تمدنی شرق و غرب

کرونا، جنگ سرد و رویارویی تمدنی شرق و غرب

چین و آمریکا در حالی به تلویح یا آشکارا یکدیگر را به جنگ بیولوژیکی علیه یکدیگر متهم می کنند که هنوز هیچ سند قابل اثباتی بر دخالت عمدی عامل انسانی در پیدایش این ویروس وجود ندارد. اما صرفنظر از منشاء پیدایش، ویروس کرونا و شیوه مقابله با آن بستر مناسبی برای تقابل دو قدرت اول اقتصادی و یارگیری آنان برای دوران پس از کرونا شده است. در تحلیل این تقابل علاوه بر جنبه های اقتصادی و سیاسی، تقابل ایدئولوژیک و تمدنی غرب و شرق نیز دارای اهمیت بالایی است. نوشتار حاضر از این منظر به تحلیل رویارویی دو قدرت می پردازد.

رویارویی ایدئولوژیک هم ارز با رویارویی سیاسی، اقتصادی و نظامی است

علاوه بر قدرت که بنیاد بسیاری از تقسیم بندی ها و اتحادیه های  سیاسی و اقتصادی بوده، ایدئولوژی و فلسفه‌ای که عامه شهروندان یک حوزه را به قدرت مستقر پایبند و وفادار سازد، نقشی بزرگ در تداوم آن قدرت دارد. دنیای غرب، دموکراسی لیبرال و اقتصاد آزاد سرمایه داری را از مولفه های اصلی زندگی غربی معرفی  و آنها را رمز موفقیت و پایه مشروعیت خود می داند و در مقابل، نظام های شرقی را اقتدارگرا می خواند، نظام هایی مغایر با انسان مدرن که در چنبره فساد دولتی گرفتار و سرانجام به بن بست خواهد رسید. بر طبق این ادعا، فقط کشورهایی که الگوی اقتصادی و سیاسی غربی را بپذیرند در دراز مدت موفق خواهند بود و باقی کشورها ناگزیر از انتخاب در دوراهی ارزش های جهانشمول غربی یا انحطاط هستند.

این نگاه در سال  ۲۰۰۸ به طور جدی ترک برداشت. قلمرو غرب در زیر ضربات این بحران آسیب جدی دید و شرق از فرصت به دست آمده برای خیزشی بزرگ سود جست. وقوع این بحران در قلب لیبرالیسم غربی و نقش بی بدیل قدرت شرقی در نجات جهان از این بحران، تردید های جدی در گفتمان رایج به وجود آورد و مقایسه کارآمدی دو نظام را به اذهان متبادر کرد. علیرغم تبلیغات وسیع مبنی بر خروج آمریکا از عواقب بحران  ۲۰۰۸، در سالهای گشذته به باور بسیاری از تحلیلگران وقوع دوباره بحرانی مشابه بسیار محتمل بوده است. آمریکا نیک می داند که بحران دوباره در فاصله ای کوتاه از بحران قبلی به معنی  از دست دادن اعتماد جهانی و سقوط هژمونی غربی خواهد بود.

هژمونی در خلاء شکل نمی گیرد بلکه نیازمند اقتصاد و نیروی نظامی قوی است اما پس از شکل گیری اولیه، تداوم و نهادینه شدن آن وابسته به باور عمومی است. در دهه های گذشته علیرغم وقوع بحرانهای مالی در آمریکا، سرمایه گذاران خارجی در بحبوحه بحران، بازار اوراق قرضه دولت آمریکا را امن ترین نقطه سرمایه گذاری دانسته اند. این نکته گویای اهمیت باور و اعتماد عمومی است و پر واضح است که آمریکا تا زمانی که به صورت یک واحد یکپارچه عمل می کند و تحت تاثیر تمایلات متضاد ابرشرکتهای مختلف، جهت یابی خود را از دست نداده باشد، حفظ اعتماد عمومی را همانند حفظ دلار و برتری نظامی خویش مهم تلقی خواهد کرد.

شیوه واکنش دو قدرت شرقی و غربی به بحران کرونا بستری تازه برای تقابل ایدئولوژیک این دو قدرت شده است.

رویارویی ایدئولوژیک غرب و شرق از نگاه اندیشکده های آمریکائی

نگاهی بر مقالات متعدد ارائه شده در اندیشکده های راهبردی آمریکا گویای طرح دو پرسش جدی در میان تحلیلگران است:

  • آیا آمریکا همچنان واجد صلاحیت رهبری جهان است؟
  • آیا چین می تواند با سبقت از آمریکا در جای نخست بنشیند؟ برای مقابله با این اتفاق چه باید کرد؟

اندیشکده آتلانتیک در مقالات متعدد و در قالب مباحثی همچون برتری نظام دموکراتیک غربی بر نظام اقتدارگرای شرقی یا ضرورت احیای نظم تحت رهبری آمریکا که بر ارزش هایی مانند آزادی، پیشرفت و صلح تاکید دارد به بررسی این رویارویی ایدئولوژیک پرداخته است. تحلیلگران این اندیشکده بر این باورند که آمریکا بایستی در مواجهه با بحران کرونا با همکاری ژاپن و کره وارد عمل شود تا پس از پایان بحران بتواند نمونه مناسبی از برتری نظام های حامل شفافیت دموکراتیک ارائه دهد. پیداست که تاکید بر ژاپن و کره صرفا به جهت نگرانی از سلطه چین بر حوزه اقیانوس آرام است. از نگاه این تحلیلگران، ایجاد زنجیره تامین جدید - به ویژه در زمینه تولیدات پزشکی - با همکاری کره و ژاپن یک راهبرد مهم در محدود کردن چین خواهد بود.

اندیشکده هوور وابسته به دانشگاه استنفورد در این زمینه موضع تهاجمی تری دارد و قرنطینه به سبک چین را به علت آن که غرب را شبیه چین می سازد مورد پرسش قرار می دهد. مقاله ای دیگر از همین  اندیشکده با اطلاق عنوان «ساخت چین» به ویروس کرونا، سعی در تخطئه غیرمستقیم تولیدات چینی دارد. از نگاه تحلیلگران این اندیشکده بهبود زودتر اقتصاد چین مایه نگرانی است و فرصت خرید صنایع اروپایی به قیمت ناچیز را به آنها خواهد داد. علاوه بر ایتالیا، کشورهای دیگر همچون اسپانیا، یونان و حتی فرانسه نیز در معرض خریداران چینی خواهند بود و «اشغال اقتصادی» جنوب اروپا موجب آشفتگی در شمال این قاره شده و در نهایت آن را از رقابت خارج با چین و به همکاری با آن سوق خواهد داد.

«مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی» نیز با تاکید بر نگاه مشترک اروپا و آمریکا نسبت به جهان و اشتراک الگوی اقتصادی میان آنها مولفه هایی همچون تاکید بر قدرت نرم، حقوق بشر و آزادی های فردی را به عنوان زمینه مشترک همکاری میان اروپا و آمریکا در مواجهه با چین می داند. تحلیلگر این اندیشکده در تبیین چگونگی تاثیر این دیدگاه مشترک بر الگوی همکاری اقتصادی، به مواجهه آمریکا با توسعه فن آوری هوش مصنوعی چین – که یکی از عرصه های رقابت سخت میان دو کشور است – اشاره می کند و با ادعای سرکوب مسلمانان چین با استفاده از فناوری تشخیص چهره، آن را زمینه ای برای همکاری اروپا و آمریکا در مقابله با چین می داند. مقاله ای دیگر از این اندیشکده با اشاره به مولفه های اصلی در تقسیم قدرت در جهان، همچنان امیدوار به رهبری جهان آینده به وسیله آمریکاست.

دستاورد ها و نگرانی های دو ابرقدرت شرقی و غربی در بحران کرونا

بحران کرونا از چین آغاز و در آمریکا به اوج خود رسیده است. برخلاف روزهای آغازین که چین را در سبیل همه منتقدان قرار داده بود اکنون آمریکا در معرض انتقادات است. گمانه زنی های متعددی درباره علت شیوع گسترده این بیماری در آمریکا زده شده است. عده ای حکومت آمریکا را نسبت به سرنوشت شهروندان عادی خود بی تفاوت تلقی می کنند. جمعی دیگر با اشاره به عیان شدن ماهیت پوچ این ابرقدرت انتظار سقوط قریب‌الوقوع آن را می کشند.

از منظر تقابل ایدئولوژیک و رویارویی تمدنی، گرچه تداوم طولانی مدت بحران در آمریکا تهدیدی بزرگ برای آینده این ابرقدرت می تواند باشد اما در بازه کوتاه مدت، می توان آن را حاوی منافع مهمی برای این کشور ارزیابی کرد. آمریکا حباب بزرگ بازارهای مالی خود را که ریشه در ساختار اقتصاد سیاسی آن دارد به بهانه کرونا به خوبی تخلیه کرده است بی آنکه بابت رکود عظیم فعلی مسئولیتی متوجه ساختار اقتصادی – سیاسی آن باشد. انتقادات صرفا متوجه شیوه برخورد دولت فعلی آمریکا با بحران است. البته مباحث دیگری همچون «ضعفهای سیستم پزشکی خصوصی آمریکا» در ماههای گذشته مطرح شده اند اما این اختلافات از منظر تحلیل تقابل تمدنی چندان کارساز نیستند زیرا نظام پزشکی بسیاری از دیگر کشورهای لیبرال غربی همچون آلمان، انگلستان و کانادا نیز نظام متمرکز است.

از سوی دیگر، مهم ترین دستاورد چین سرعت عمل آن در مهار و خروج از بحران و ایفای نقش منجی در یاری به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپای غربی متحد آمریکاست که چهره ای مثبت از این کشور در رویارویی تمدنی ترسیم کرده است. بنابراین، در حالیکه هم چین و هم غرب به دقت بازگشت اقتصاد چین به وضعیت عادی را رصد می کنند، رسانه های اصلی غربی با ایراد اتهامات سنگین همچون عدم صداقت چین و لزوم جریمه کردن آن از یک سو می خواهند تلفات زیاد داخلی را توجیه و از سوی دیگر هزینه همکاری با چین را بالا ببرند. به ویژه آن که، همانطور که گفته شد، بازگشت سریع چین در حالی که کشورهای غربی در میانه راه بحران قرار دارند می تواند فرصتی بی بدیل برای این کشور در جذب دیگر کشورهای جهان باشد.

برخی منتقدان، سیاست قرنطینه سراسری را تلاشی در جهت تحمیل اقتدارگرایی به جوامع ظاهرا دموکرات غربی می دانند. این تحلیل ممکن است درست باشد، اما با تلاش اخیر رهبران این جوامع در راستای بازگشائی سریع کسب و کارها و بازگشت اقتصاد به وضعیت عادی سازگار نیست. البته هیچ اقتصادی توانایی ادامه این وضعیت در طولانی مدت را ندارد اما تلاش غرب برای بازگشائی سریع فعالیت های اقتصادی از منظر تهدید از سوی قدرت شرقی قابل تحلیل است. بازگشائی سریع مراکز اقتصادی گرچه با استناد به برخی گزارشات علمی - که نسبت مرگ و میر کرونا را بسیار کمتر از مقادیر اعلام شده قبلی می دانند -  صورت می گیرد، اما از سوی دیگر واکنشی است به همان نگرانی از فرصت های بزرگی که چین در حال حاضر به دست آورده است. آنها نگرانند موقعیت برتر اقتصادی به چین فرصت دهد تا با استفاده از بحران اقتصادی اروپا که کرونا نیز آن را به شدت افزایش داده، جنگ سرد معاصر را تا عمق اروپای غربی پیش ببرد و بخش های مهمی از خاک غرب را در اختیار بگیرد.

در این میان گزاره هایی همچون توقف خرید از چین، یا تقویت تولید داخلی عمدتا مصرف تبلیغاتی دارند و با هدف تاثیرگذاری در انتخابات آینده آمریکا مطرح می شوند هر چند که ممکن است در سیاست تولید و تامین تجهیزات پزشکی، دارویی و نظامی تغییراتی اعمال شود و توسعه تولید داخلی یا پایه گذاری زنجیره تامین با محوریت کشورهای متحد غرب– مانند کره جنوبی و ژاپن – در دستور کار قرار گیرد. جایگزینی تولیدات چینی با تولیدات داخلی مستلزم زمانی طولانی است و در کوتاه مدت با تورم شدید همراه است. البته آمریکا به یک تورم بزرگ نیاز دارد تا کوه بدهی های داخلی و خارجی را ذوب کند و چه بهتر که این تورم منتسب به کرونا یا جنگ تجاری با چین بشود تا آسیبی به وجهه آن در رویارویی ایدئولوژیک نرسد.

ارائه راه حلی پایدار برای بحران فعلی و بحرانهای آینده، دیگر عرصه مواجهه قدرتهای شرقی و غربی است.  کشف واکسن این بیماری علاوه بر ارزش اقتصادی و امنیتی، اهمیت ایدئولوژیکی هم دارد زیرا نشانگر پیشرفته بودن علم و فن آوری در کشور یابنده است. بحران کرونا و شک و تردید کشورهای شرقی و غربی به دست داشتن طرف دیگر در شیوع این بیماری، موضوع بهداشت را بیش از پیش به موضوعی امنیتی تبدیل و آمادگی کشورها را طلب خواهد کرد.

جمع بندی

جنگ سرد صرفا یک تقابل نظامی - اقتصادی - سیاسی نیست بلکه یک رویارویی تمدنی و ایدئولوژیک نیز هست. در حالیکه جنگ سرد معاصر میان آمریکا و چین از دست کم چهار سال پیش آغاز شده است، بیماری کرونا بستری برای جهشی بزرگ در اندازه و گستره  رویارویی دو ابرقدرت شده است. زمان و کیفیت بازگشت به وضعیت عادی نقش مهمی در تعیین سرنوشت این رویارویی بزرگ خواهد داشت. علیرغم آسیب های جدی که به وجهه آمریکا وارد آمده است، سخن از سقوط قریب‌الوقوع این کشور از جایگاه نخست جهان کمی خوشبینانه است.

 اقتصاد سیاسی بین الملل

Go Back

Comment