header photo

ویکتور خارا، آواز خوان انقلابی

 ویکتور خارا، آواز خوان انقلابی

ویکتور لیدیو خارا مارتینز (به اسپانیایی: Víctor Lidio Jara Martínez) شاعر، آوازخوان و انقلابی شیلیایی که در جریان کودتای نظامی آگوستو پینوشه علیه سالوادور آلنده در شیلی به قتل رسید.

ویکتور خارا در روستایی فقیر در شیلی به دنیا آمد. مادرش شعرهای بومی می‌سرود و بدین ترتیب خارا از کودکی با ترانه‌های روستایی آشنا شد. با نقل مکان خانوادهٔ خارا به شهر سانتیاگو، او با محیطی متفاوت از جامعهٔ روستایی آشنا شد. خارا پس از مرگ مادرش دچار خلاء عاطفی شد و به مدرسه دینی رفت. اما پس از دو سال آن‌جا را ترک کرد و عازم دورهٔ اجباری نظامی شد. پس از پایان دورهٔ سربازی خارا به دانشگاه رفت و در آن جا به مطالعهٔ موسیقی بومی شیلی پرداخت.

پس از دستگیری ویکتور خارا توسط ارتش آگوستو پینوشه دیکتاتور شیلی، او و پنج هزار تن از جوانان شیلی را به استادیوم سانتیاگو‌‌‌؛ یعنی همان‌جایی که کنسرت‌های حمایتی آلنده برگزار شده‌بود، منتقل کردند. در آن‌جا نظامیان به شکنجه و کشتار بسیاری از مبارزان پرداختند‌.

رئیس زندان که سرودهای هیجان انگیز خارا را شنیده بود به هنرمند گرفتار نزدیک شد و از او پرسیدآیا حاضراست برای دوستان گیتار بزند وسرود بخواند‌؟ پاسخ ویکتور مثبت بود‌: البته که حاضرم‌!‌. رئیس زندان به یکی از گروهبانان گفت گیتارش را بیار‌!‌. گروهبان رفت و تبری با خود آورد و هر دو دست ویکتور خارا را با آن شکستند. آن‌گاه رئیس زندان به طعنه گفت: خوب، بخوان!چرا معطلی؟.....ویکتور خارا‌، درحالی که دستان خونریزش را در آسمان حرکت می‌داد از هم‌زنجیران خود خواست که با او هم صدایی کنند و آنگاه آواز پنج هزار دهان به خواندن «سرود وحدت»که ویکتور تصنیف کرده بود در استادیوم سانتیاگو طنین افکند:

مردمی یکدل و یک‌صدا

هرگز شکست نخواهند خورد

پس از آن وحشیانه به رگبار بسته شد و پیکرش به گورهای دسته جمعی انتقال یافت‌. این واقعه در 11 سپتامبر 1973 رخ‌ داد که در تاریخ شیلی به «سپتامبرسیاه» معروف شده‌است‌.

پس از مرگ او‌، همسرش «جون خارا» جنازه‌اش را مخفیانه تحویل گرفت و به خاک سپرد‌. وی از ترس مشکلات بعدی که رژیم کودتا برای او ایجاد می‌کرد مجبور به ترک شیلی شد‌. و نوارهای ویکتور را نیزمخفیانه با خود برد‌.

 امروزه آهنگ‌های انسانی و سیاسی ویکتور خارا در تمام دنیا تمجید می‌شود و جنبش «آهنگ‌های تازه»و موسیقی سیاسی به طور عام همچنان قدرتمند مانده‌است.

زندگی ویکتور خارا مثال زیبایی از خواننده‌ای است که به واسطه آهنگ‌هایش با مردم حرف می‌زند. آهنگ‌های او‌، گواه قدرت بی اندازه و نگاه مثبت او به زندگی است‌.

آخرین ترانهٔ او که حکم وصیت‌نامه‌اش را داشت، بر روی تکه‌ای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد، به دست همسرش رسید.

 پنج هزار نفر این جاییم

 در این بخش کوچک شهر

 چه دشوار است سرودی سرکردن

 آن‌گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم

وحشت آن‌که من زنده‌ام

 وحشت آن‌که می‌میرم من

 خود را در انبوه این همه دیدن

 و در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیت

که در آن سکوت و فریاد هست

لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.

Go Back

Comment