header photo

چرا در زندان های کشور شورش می شود؟

اتحادسراسری بازنشستگان ایران

چرا در زندان های کشور شورش می شود؟

هرکدام ازشما که تجربه زندان های جمهوری اسلامی راداشته باشد و یا نزدیکانی داشته که سابقه حبس دراین دخمه ها راداشته است، حتما نسبتاً به شرایط هولناک و مافوقِ دوزخی زندانها آشنایی دارد.

بعنوان مثال زندان های اهواز ، (زندانِ سپیدار و کارون) دو زندانی هست که اگر جزو مخوفترین زندانهای ایران نباشد بیشک کمتر ازبدترینِ آنهانیست.

من اینجا نمیخواهم به زندانیهای سیاسی بپردازم چراکه حداقل عزیزانی هستند که درد ورنج مشقت آنهارا منعکس کنند.

میخواهم از دوزخیان فراموش شده ای که مثله و تکه پاره شده اند و میشوند سخن بگویم:

در این زندانها بطور روزانه دست کم چندنفر براثر درگیری های خونینی که معمولا برسرهیچ وپوچ هست کشته می شوند.

آمار آوردوزی ها و هپاتیتی ها و کسانی که براثر شدیدترین عفونتها جان میسپارند کمتر ازآن نیست.

براساسِ قانون هرکس جُرمش بیش ، بُرشش بیشتر، در زندان نیز ضعفا درآن محکوم به متلاشی شدنند.

سوای کف خوابها که لای تختها ،توی کوریدورها میخوابند، هرکس که به این زندانها ورود کند در بدو ورود با چیزی بنام حیاط خوابها روبرو میشود.

اینها مصلوبینی هستند که نتوانستند ازنردبانِ رقابت بالابروند و تخت‌که هیچ کف خوابی زیرسقف هم نصیب شان نشد.

هرکس که خوزستانی باشد و یا حداقل یکبار خوزستان آمده باشد میداند در هوای بالای ۵۰درجه زیر یک سقف نبودن یعنی چه؟ میداند شلاقِ بارانهای سیل آسای زمستانِ جنوب چه معنادارد!

پتوهایی که از شدتِ جرمِ کثافت نیمه خشک شده پوشش این مصلوبین است و بخاطر اینکه درطول روزگوشه ی زندان تلنبارمیشوند شب بعدش هرکسی پتویی را روی خود می اندازد که شب پیش روی دیگری انداخته شده بود، بخودی خود ناقل خطرناکترین بیماری هاست(کرونا بماند!)

این پتوها زیرباران خیس شده و شرایط رشد مهلکترین میکروبها و ویروسهارا فراهم میکند.

زندان کارون که بزرگترین زندان اهواز بود بعلت اینکه زمینش غصبی بود و حال صاحب ملک آنرا پس گرفته تعطیل شده و زندانیان آن بصورت دسته جمعی در زندان سپیدار تخلیه ومنتقل کرده اند و شرایط زندان سپیدار را بیش ازپیش وخیم کرده است.

در زندانهای جمهوری اسلامی یک آنارشی(هرج ومرج)براتمسفر زندان حاکم است که افراد شرور برای جاباز کردن خود و محکم کردن پای خود، با قساوت بیرحمانه ای زندانیان دیگر را تحت فشار، زورگویی،ضرب وشتم و حتا کشتار قرارمیدهند و سیاست حاکم برزندان به آنها چنین اجازه ای رامیدهد.

در زندانها انواع و اقسام مواد مخدر موجود هست

فروشندگان که معروف به حواله دار اند کسانی هستند که با کارمندانِ زندان زد وبند دارند.این کارمندانِ بیشرف و فرومایه برای آنکه سود بیشتری عایدشان گردد هر ازچندگاهی ورودی مواد مخدر رامیبندند تا نرخِ مواد بخاطر فقدانش افزایش گردد

دراین مدت ، ماده صنعتی خطرناکی بنام متادون به زندانیانِ معتاد میدهند که حدِ این متادون درطول روز، بی توجه به اینکه مصرف هرمعتاد چقدر یانوع جنس مصرفی اش چه بوده تعیین میگردد لذا معتادانی که مصرف بیشتری دارند نیازبه مصرف بیشتر رادرخود احساس و ازاینرو صنف دیگری برای دلالی متادون ظهورمیکند،‌اینها هرروز به محل توزیع متادون رفته وچون متادون آنجا باسُرنگ در دهان هرفردِ معتاد ریخته میشود ،آنرا در دهان نگاه داشته و بعد آنرا در لیوان تف کرده و بعوض پول،سیگار و یا هرچیز دیگر به معتادانی که نیاز به متادون بیشتری دارند میفروشند واین عمل باعث شیوع هپاتیت در سطح گسترده ای میان آنها میشود.

در زندانها زنِ هرزندانی متاهل میتواند چندمدت یکبار به محلی که برای ملاقات زوجین تعبیه گشته است با همسر خود هماغوشی کند، اما پشت این فاجعه ای عمیق نهفته است، معتادان یا حیاط خوابها یا بی چیزانی که برای گذران نیازهای خود عاجزند دست به فروش همسر درقبالِ پشیزی میزنند و خریدارانِ این معامله ی فجیع، حواله داران وکارمندان زندانند تا در قبال همبستری با زنِ معتاد زندانی یا آنکه درآنجا بی چیزترین است، ماده مصرفیِ آن معتاد یا پشیزی به آن بی چیز بدهند تابتواند برای چندروزش سیگار یا کنسرو و..بخرد.

اینست معنای کرامت انسانی و ارزشِ خانواده مقدسی که نظام جهل و جنونِ جنایتکار جمهوری اسلامی ازآن دم میزند.

اگر تاریخچه زندگی تمام این زندانیان را مورد بررسی قراردهید متوجه خواهید شد که اکثر اینها که اینچنین از معنای انسانیت خارج و پرتاب و به چیزی دیگر مبدل گشته اند، اکثراً قربانیان سیستمی بودند(وهستند) که آنهارا بخاطر فقر، نبودامیدبه آینده، افسرگی و اعتیاد، بیکاری و تلاش برای پول درآوردن ازطریق راههای غیرقانونی برای گذران زندگی وغیره بسوی تباهی سوق داده است.

چنین زندانهایی دستگاه تبدیل کننده ی بزهکار خرده پا به جنایتکار تمام عیار است.

بااین توضیحاتِ مختصرروشن میگردد که باشیوع کرونا اکنون چه برسرزندانیان میگذردکه سربه شورش میگذارند واینچنین گلوله باران میشوند!

Go Back

Comment