header photo

کارکردهای جادویی و سحرآمیز زیورآلات کودکان در بین ترکمن‌ها بخش دوم

کارکردهای جادویی و سحرآمیز

زیورآلات کودکان در بین ترکمن‌ها

بخش دوم

گ.پ.واسیلیوا

ترجمه: رحیم کاکایی

"تومار" -  آویزهای مسطح خش خش دار – "شلپه" و دیگر زینت آلات نقره‌ای با آویزها و همراه عقیق جگری رنگ جا داده شده در آن. "یوموت" ها، چه "یوموت"های غربی و چه شمالی، "بیازبنت" را  به پشت خود آویزان نمی‌کردند. آنها این زیورآلات را به صورت جفت داشتند و بر روی شانه های "آلا یلک" یا خلعت و روپوش خود محکم می کردند. معمولاً بر روی پشت لباس مثلثی قرمز رنگ از ماهوت می‌دوختند که روی آن "تومار"، "دغدان" [درخت داغدان یا تاگوک گفته می‌شود] چوبی یا دعا(دوغا)  نقره‌ای، سایر طلسم‌ها و سکه‌ها را می‌بستند. با طلسم‌هایی خاص و ویژه که ارزش آن را دارد روی آن کمی تامل کنیم، یک تزیین نقره‌ای مشبک زیبا بنام" اوق یای" بر روی نمونه‌های اواخر سده نوزده وجود داشت. واقعاً شبیه یک تیر و کمان کشیده شده است. بعدها این زیورآلات بیشتر و بیشتر حالت و طراحی را بدست آوردند که فقط شکل و نام بیرونی آنها به طلسم های سابق شباهت داشت. زیورآلات روی پشت بالاپوش یا شنل برای پسرانی با  2-3 تا 6-7 سال (در میان "یوموت" ها، "تکه" ها و "ساریق" ها) بسته می‌شد و بر پایه باورهای سنتی می بایست به قوی و شجاع شدن کودک کمک می‌کرد". گاهی اوقات اگر می خواستند که فرزند بعدی پسر باشد، "اوق یای"  را روی لباس بیرونی یا بالا تنه دختر می‌دوختند. معنای کاملا مشخصی – محافظت کردن صاحبش از مشکلات و بیماری‌ها – تزییناتی داشتند – طلسم‌ها در گوش و از بینی دختران توسط نخی گذاشته می‌شود. خود پروسه سوراخ کردن پره‌های بینی یا لاله گوش توسط بسیاری از ترکمن‌ها به عنوان یک رویداد بزرگ جشن گرفته می‌شد. در میان ترکمن‌های "چوودور" خوارزم، برای نمونه پروسه سوراخ کردن پره بینی با مراسم و آیین باشکوهی ترتیب داده می‌شد و گوشواره بینی به‌عنوان امر خیر و مفید به حساب می‌آمد. سوراخ کردن گوش دختران در اکثر ترکمن‌ها معمولا در سنین 3 تا 5 سالگی رخ می‌دهد. یک نخ ابریشمی با یک مهره یا آویزهای کوچک مهره ای سوراخ شده عبور می‌کرد. "یوموت"ها-  "جعفربای" ها  این رویه را برای دختران دو ساله انجام می دادند، ابتدا نخ ابریشم را در سوراخ ها فرو می کرند و سپس چوب‌های ساخته شده از چوب "داغدان" را که دختر تا سن 8 تا 10 سالگی آنرا به گوش می زد. آن قبایل ترکمنی که دختران و زنان آنان حلقه های بینی می انداختند، سوراخ کردن گوش و پره بینی دختران به طور همزمان در سنین 4 تا 5 سا‌لگی انجام می شدند. و در آمودریای میانه حتی در سنین بالاتر - در 7 سالگی. در میان «چوودور»های خوارزم، درست مانند «گوکلن»‌ها، «سالیر»ها و «ارساری»‌ها، پرهای جغد در سوراخ های گوش یا بینی قرار می گرفتند. در اکثریت ترکمن‌ها، عرقچین (کلاه) دختران 4 تا 5 ساله (و در گذشته پسران در این سن) با سکه تزئین می‌شد و روی سر، در وسط کلاه ، بالا قبه نقره‌ای با یک لوله تزئین می‌شد که در آن پرهای جغد قرار می گرفت. گزارشگران حتی امروز هم این را به خوبی به خاطر می‌آورند، اما باز مواد ادبی با اطمینان بیشتری بر این امر گواهی می‌دهند.(8) قبه پسرها معمولاً ساده تر از دختران است بنحویکه  در بین «تکه» های  آخال بدون زرکوبی  و سنگ ساخته می‌شدند؛ قبه پسرهای «غاراداشلی» خوارزم بیشتر مسطح بود تا از قبه دختران. در میان ترکمن‌های خوارزم، عرقچین‌های کودکان (تاخیا) و کلاه زمستانی دولایه (سوپاش)  کودکان کودکان هر دو جنس تا سنین 5 تا 6 سال با قبه های یکسان، سکه و زیور آلات تزئین می‌شدند.

ترکمن‌های یوموت غربی روی عرقچین پسر اغلب تزئینات تخت هشت ضلعی را می گذاشتند - با آویزها و سنگریزه‌های فیروزه ای منحنی دار. پسران تا 6 سالگی عرقچین قبه ای شکل [قوپبالی] (قوپبالی تاخیا) بسر می کردند، دختران - معمولاً قبل از ازدواج. حدود 40 تا 50 سال پیش که در بیشتر مناطق ترکمنستان دوخت سکه و قبه (قوپبا) را بر روی عرقچین پسران متوقف کردند، این تزیینات که ظاهراً ارزش طلسم را داشتند، با تزئینات دیگری جایگزین شدند: روی عرقچین پسران کوچک دوختن مثلث نقره‌ای آغاز شدند - دعا (دوغا) یا نقره‌ای، شکل استوانه‌ای، «تومار» (9)، که در وسط آن تکه کاغذ با گفته ای از قرآن یا پارچه ای با نمک قرار می‌دادند. در بین «یوموت» های خوارزم موفق شدیم یکی طلسم دیگر از زیور نقره جالب را ثبت کنیم. آن جلوی کلاه بچه دوخته شده بود و تا اندازه‌ای بزرگ بود. در اصل شکل چهارگوش را داشت، اما در گوشه‌های ضلع فوقانی شاخ‌هایی وجود داشت که به جهات مختلف گردانده شده بود و بین آن ها-  شکل و حالت صلیبی و در سه ضلع دیگر چهارگوش آویزهای نقره ای نصب شده بودند. در مرکز چهارگوش یک عقیق جگری رنگ بزرگ گذاشته شده بودند. این تزیین را «دیرناق»  یا «غوش» می نامیدند. «دیرناق» (چنگال پرنده) و به گفته گزارشگران در قدیم زیوری ضروری برای کلاه کودکان بوده است (10) . عرقچین یک دختر 7-8 ساله بسیار فاخر تر ازعرقچین دختران کوچکتر تزئین شده بود. قبه زیباتر بود و اغلب با منبت های شیشه ای، تذهیب و آویزهای نقره ای تزئین می‌شد که هنگام حرکت طنین زنگ می دادند. علاوه بر تاج و سکه های نقره‌ای که معمولاً کل عرقچین را می‌پوشاند، آویزهای بلندتر دیگری از مهره‌ها، نخ‌های نقره‌ای یا ابریشم سیاه در اطراف شقیقه‌های دخترگذاشته می‌شدند. در جلو بالای پیشانی یا برعکس، از پشت، از بالای سر، اغلب یک زنگوله نقره ای کوچک آویزان می شد که معنایی جادویی داشت.

در همان سن و گاهی کمی دیرتر، در میان "تکه"های ماری، "ساریق" ها و ترکمن‌های آمودریای میانه، دختران شروع به حمل کردن حرز - جواهرآلات زیبا از یک یا دو ردیف صفحه ی نقره ای با پیکربندی‌های مختلف، با حلقه هایی به هم متصل شده با آویزهایی روی پیشانی می آمدند. شاید در گذشته، این حرز نیز دارای نوعی قدرت مقدس، به هر حال در پایان سده داشت. شاید در گذشته، سینسیل نیز دارای نوعی قدرت مقدس بود، اما در اواخر قرن نوزدهم. این اهمیت از بین رفت و حرز پیش از هر چیز به عنوان زینت یک رده سنی خاص - دختران و زنان جوان - تلقی شد(11). در قدیم تنها تزیین سینه ای که در همه جا برای دختران و پسران 6-4 ساله و همچنین کودکان سنین پایین تر رایج بود، انواع طلسم ها و حرزهای آویزان شده بر قیطان پشمی رنگارنگ بود که ییشتر به آن اشاره کردیم. گاهی اوقات، خانواده های ثروتمند برای دختران 4-5 ساله خود گردنبندی از مهره های آمیخته با سکه های نقره آویزان می کردند که برای دختران بزرگتر معمول بود. وقتی دختری از خانواده های "تکه" های ماری ، "سالیر"های سرخس یا "ساریق" ها به 7-8 سالگی می‌رسید، سعی می کردند برای او یک "داغدان" نقره ای (ناغدال) - تزئینی مستطیلی با دو یا سه جفت انشعاب در شکل شاخ مانند در طرفین، برای او بگیرند. روی سطح آنرا با نشانه هایی که بر روی زیوآلات نقره حکاکی می شد، گاه با تذهیب  و گاه از شیشه یا عقیق جگری رنگ تزئین می کردند. "داغدان" را در وسط گردنبندی از مهره‌ها و سکه‌های نقره قرار می دادند، یا در گزینه آخر، به سادگی بر روی سینه با یک قیطان و یا بافته پشمی رنگارنگ آویزان می کردند. آنرا نه تنها دختران، بلکه دختران و زنان جوان نیز می‌آویختند. بدین ترتیب، آنطور که حتی از یک توصیف ساده می توان متوجه شد، تمامی موارد ذکر شده در بالا برای یک هدف بودند حراست، محفوظ داشتن کودک از چشم بد، از بیماری و مرگ. روشن شد که بقایا و بازمانده‌های کهن‌ترین باورها که اساس جادو و توتم پرستی را تشکیل می‌دهند ، که در اصل بسیار سنت گرایانه هم بود ، هنوز در زندگی روزمره در شکل باورها و نشانه‌ها نگه داشته می‌شوند. تا همین اواخر، مردمان آسیای مرکزی (درست مانند سایر مردم جهان) به نیروی افسون‌گری برخی از اشیاء، گیاهان و حیوانات اهمیت زیادی می‌دادند و تلاش می‌کردند از آنها به مانند طلسم و افسون در برابر کارهای دشمن‌گونه ارواح شیطانی بهره برداری کنند.

طلسم های ترکمن‌ها شباهت‌های زیادی با طلسم‌های دیگر مردمان آسیای مرکزی، به‌ویژه طلسم‌ها و زیورآلات کودکان کوچک داشت، حال آنکه در زیورآلات کودکان بزرگتر، دختران و زنان ، ویژگی‌های قومی بسیار روشن تر و بصورت برجسته و مهم پدیدار می‌شدند حتی در آن مواردی که   آنها کارکردهای مقدس خود را حفظ کرده بودند. پس از این بررسی و نکته‌های اولیه، به پردازش جستارهای برجسته و شناخته شده می‌پردازیم. چنانکه، خرمهره ای (مانند گوش ماهی یا صدف) که ترکمن‌ها آن را «زادران، ییلانباشی» یا «بالیق غولاق» می‌نامیدند، نزد بسیاری از خلقها از نیروی متبرک و قدسی فوق العاده‌ای برخوردار بود(12). نیروی مقدس صدف در شکل خرمهره در آسیای مرکزی و در دوران باستان به خوبی شناخته شده بود. در خوارزم باستان و سده میانه( 13 ) و نیز در میان مردمان مرو باستانی سده‌های چهارم- هفتم میلادی 14، صدف جزء ضروری گردنبند زنان بود. نام صدف(خرمهره، گوش ماهی) در میان تمامی مردمان ترک زبان موجود درآسیای مرکزی و قزاقستان ، "سر مار" ("ییلان باشی" - ترکمنی. "یلون باشی" - ازبکی؛ "ژیلاندیش باشا" - قیرقیزی.؛ "ژیلان باسی" - قازاقی.) و شباهت قطعی آن با سر مار، که دهان را باز کرده است (نگاه. نزد ترکمن های غربی نام" ییلان آغزی "- «دهان مار»)، نشان می‌دهند که تصور مردم از نیروی جادویی گوش ماهی(صدف،خرمهره) با آیین و کیش پرستش مار مرتبط بوده است که در گذشته وجود داشته و آثاری از تکریم را که تا روزگار ما بر می‌گردد تقریباً در تمام مردم آسیای مرکزی می توان ردیابی کرد( 15) . تصویر یک مار رنگارنگ در حال چرخش روی لباس بیرونی یک کودک را نه تنها در میان ترکمن‌ها، بلکه در میان تاجیک‌ها و ازبک‌ها نیز یافت می شد (16) و روی سرپوش یا کلاه تا کنون فقط بین ترکمن ها اشاره شده است. بین ترکمن‌ها علاوه بر مار، به قورباغه (قورباغا) نیز دارای نیروی جادویی بوده است. تصویر سبک پردازی شده و یا تلطیف شده آن در قالی‌ها و گلدوزی‌های ترکمن‌ها، به‌ویژه ترکمنهای غربی‌ها و بیشتر در زیورآلات زنانه دیده می‌شود. بر روی وسایل کودکان، گاهی اوقات تصویر قورباغه به شکل بسیار تلطیف شده گلدوزی می‌شود. درباره باور به نیروی جادویی آن که هنوز در برخی جاها حفظ می‌شود، به عقیده ما، با پیکرک قورباغه‌ای که در پشت بالاپوش‌های بچه گانه دوخته شده بود برخورد داشته‌ایم. به ویژه جالب است که یک اسباب بازی پلاستیکی معمولی بچه دوخته شده و نیمه شکسته ، در مورد پرسش چرا این اسباب بازی قدیمی شکسته در میان وسایل نقره ای زیبا قرار گرفته است، به ما پاسخ دادند که این کار برای زیبایی انجام شده است(17).

اهمیت مهره‌های سیاه با لکه‌های سفید به مثابه طلسم در برابر چشم بد بین تمامی مردمان آسیای مرکزی و کشورهای همسایه توسط بسیاری از محققان مورد توجه قرار گرفته اند (18). به عنوان طلسم کودکان، این مهره‌ها برای ترکمن‌ها، به‌ویژه ترکمنهایی که در آمودریای میانه زندگی می‌کردند، به خوبی شناخته شده بودند، با این وجود بسیار کمتر از رنگ آبی ، که از خمیر بودند، مهره‌های ستاره‌ شکل (گاهی اوقات نیمه آنها) – "گؤزمونجوق"  رایج بودند؛ آخری قوی‌ترین وسیله در برابر چشم بد بحساب می‌آمد. احتمالاً مهره‌های آبی در میان سایر مردم آسیای مرکزی رایج نبودند، زیرا محققان در مورد آنها صحبت نمی‌کنند(19).بر اساس اطلاعاتی که «اس. ام. دمیدوف» از گزارشگران دریافت کرده است، این مهره‌ها را ترکمن‌ها از ازبکستان یا مکه آورده‌اند(20). یکی از محبوب‌ترین طلسمها در برابر چشم بد، نه تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان، طلسم‌های  "دوغا" («دعا») بودند – غلاف یا قابهای مثلثی شکل ساخته شده از پارچه، که اغلب با گلدوزی‌ها تزئین شده بودند یا روی دکمه‌ها یا مهره‌ها دوخته می‌شدند، که در آنها در تکه ای از کاغذ با متنی از قرآن درج شده بود. اغلب، علاوه بر یک تکه کاغذ با دعا، نمک و زغال نیز در این غلافهای مثلثی قرار می‌گرفتند که ظاهراً بهترین محافظت را از چشم بد می‌کردند(21). اغلب موارد برای"دوغا"(دعا)، به ویژه در کودکان بزرگتر، نقره ای بودند، با نوعی نقش و نگار. طلسم های چوبی کوچک "داغدان" نیز بسیار گسترده بودند، با متنوع ترین شکل که در میان ترکمن‌های جنوبی و همچنین در میان تاجیک‌ها، اغلب از درختی به همین نام ساخته می‌شد (نام لاتین آن Celtus Caucasica Wild  است که در سرتاسر کوه های میانی کوپت داغ و بیشتر در شرق رشد می کند - در تاجیکستان، در پامیر غربی و برآمدگی‌های شمال آن؛ "داغدان" غرب ترکمنستان  به طور گسترده در سراسر ارتفاعات قفقاز و به ویژه در ماوراء قفقاز دیده می شود). همه ترکمن‌های جنوبی "داغدان" را عامل محافظتی قوی در برابر ارواح شیطانی می‌دانستند(*). «م.س.آندریف» خاطرنشان می‌کرد که تاجیک‌های دره "هوف" نیز طلسم‌های خود را از یک قاب یا غلاف می‌سازند که ظاهراً توانایی دفع ارواح شیطانی را دارد (22) . ظاهراً به همین منظور تکه هایی از همان درخت – "دوغا" را تاجیک‌های زرافشان علیا به گردنبندهایشان می‌افزودند(23). در بین ترکمن‌های جنوب غربی، ساخت "داغدان" معمولاً توسط ملاها انجام می‌شد.

* در ضرب المثل ترکمنی قدرت و نیروی" داغدان" اینگونه مشخص می‌شود: * داغدانلی تایماز، تایسادا اؤلمز"(" کسی که داغدان دارد نمی‌لغزد و اگر هم بلغزد نمی‌میرد"). یادداشتی از "شیخ مورات کوپکوف"، روستای "چوکور"، منطقه "قیزیل-آروات"، 1977.

گاهی" داغدان "های جنوب را از درخت عرعر( یا درخت ارس)، چوب انار یا حتی سنگ مرمر (مرویر داش)( 24 ) می ساختند. در شمال ترکمنستان، و همچنین در امتداد کل مسیر میانی آمودریا، طلسم‌های چوبی برای کودکان از جنس دیگری ساخته می‌شد -احتمالا از درخت" زالزالک"، مانند ازبک‌های همسایه (25 )، یا از درختان توت، که قدرت مقدس مشابهی داشت( 26 )، در منطقه مرو(ماری) ،" داغدان"هایی از یک گیاه بیابانی بنام – "ارمک" یا "ریش بز"(بورجاق- Borjagh) مشاهده شده‌اند. "داغدان‌"هایی که از ترکمنستان جنوبی آورده می‌شد، ارزش بالایی داشتند و مانند جنوب، ابزار محافظتی قوی به شمار می‌رفتند. در مواردی که بچه ها در خانواده‌ای می‌مردند، "چوودور"های خوارزم، هسته‌ای از میوه‌های سنجد-  "ایگده"  به کلاه یک کودک تازه متولد شده می‌دوختند. سنجد درختی بود که نقش مهمی را در کیش و آیین ‌باروری ایفاء می‌کرد(27) . "داغدان" نقره‌ای پدیده پیچیده تری است. ارتباط عملکردی آن با طلسم ساخته شده از درختی به همین نام و ایفای نقش طلسم را دارد جای تردیدی است. با این حال، پیدایش آن دارای منابع دیگری است. جالب است که در برخی مناطق "داغدان" را "پیشماقا" (پیشباغا - لاک پشت) یا "غورباغا" – (قورباغه) نامیده می‌شوند و همچنین برخی از نمونه‌های این تزیین شباهت زیادی به طرح قورباغه پهن دارد که همانطور که اشاره شد دارای قدرت جادویی است،  در ادبیات اخیراً یک گمان وحدس جالبی  در مورد شباهت "داغدان" ترکمن با سوسک اسکراب مقدس مصری تا حدی بی پایه و اساس بیان شده است(28). مشخص است که سوسک اسکراب در میان مردمان آسیای مرکزی مورد احترام بود ، نه تنها به عنوان طلسم در برابر چشم بد، بلکه به عنوان طلسمی که فرزندآوری را ترویج می کند(29). احتمالا از این رو است که دختران در حال بزرگ شدن این تزیینات را به دست می آوردند  تا در آینده، زمانی که او عروس و سپس زن و همسر شود (به یاد بیاوریم که طبق شریعت، یک دختر را از سن نه سالگی می توانستند شوهر بدهند)، فرزندانی زیادی برای او بیاورد. در نهایت در مورد اهمیت پر جغد یا جغدها باید گفت; آنها به طور گسترده ای نه تنها به عنوان تزئینات روی کلاه نوزادان، بلکه برای کودکان بزرگتر و حتی بزرگسالان استفاده می‌شدند.

نزد بسیاری از گروه‌های ترکمن، به ویژه ترکمنهای شمالی و غربی، تزئین کلاه کودکان با پرهای جغد نه تنها زیبا، بلکه یک کار سودمند ، انسان دوستانه و خیر بشمار می‌رفت. این پرندگان همچنین در میان قزاق ها، قرقیزها، ازبک های نیمه کوچ نشین، یعنی در میان مردمان دارای منشاء دشت قیپچاق(یا دشت کومانی. مترجم)، دارای ویژگی های مقدس بودند. پرهای این پرندگان همانند چنگال‌ها دارای قدرت جادویی بود و به عنوان طلسم استفاده می شد(30) . آنطور که « ان.گ. بورونزا» به درستی اشاره کرده، بر خلاف آنها، در میان مردم ساکن آسیای مرکزی، پرندگان دیگری مقدس به حساب می‌آمدند، مانند - قرقاول، طاووس، خروس( 31). آنها همچنین مورد احترام گروه های جنوبی ترکمن بودند و از پرهای خروس و قرقاول برای محافظت در برابر چشم بد استفاده می‌کردند. ایده و تصور قدرت جادویی خدنگ که می تواند ارواح شیطانی را از بین ببرد در بین بسیاری از مردمان وجود داشت(32). همینطوردیگر اشیاء نوک تیز - چاقو، خنجر، قیچی در زیر بالش کودک قرار داده می‌شد - به گفته باورمندان، خدنگ وسیله ای مؤثر برای محافظت از سلامت و رفاه کودکان بود. با این وجود، در بین ترکمن‌ها، خدنگ (و کمان) نه تنها وسیله ای جادویی برای محافظت از سلامت کودک است، بلکه اشیایی است که باید به بلوغ جسمی و اخلاقی بیشتر او کمک کند. نمایی نزدیکتر از نقش تیر و کمان توسط «گ.آ.پوتانین» در میان قبیله مغولی "دربت"‌ها (دوربوت) مورد توجه قرار گرفت، به عقیده آنها یک کمان نقره‌ای و سه تیر آویزان بالای گهواره کودک به تقویت قدرت بدنی کودک کمک می‌کند(33). آنطور که از مطالبی که ذکر کردیم پیداست زیورآلات کودکان ترکمن کارکردی دوگانه داشتند. - هم به عنوان زینت و هم به عنوان یک طلسم با خواص جادویی تا به رشد سالم و تنومند کودکان کمک کنند، بکار برده می‌شدند.

....

*- تصور مشابهی درباره متکبر بودن و سبک سری شخصی که در کودکی" یلک"  نداشته یا حمل نکرده دربین" یوموت" های جنوب غربی نیزحفظ شده است. تاکنون نیز، پیرمردان این ضربالمثل را به خاطرمی‌آورند: *" یلکگیمدیک - یلتر "("مردیکه "یلک" نپوشد–متکبراست"). یاداشت میدانی از«اوغل باَبِک» ، 82  ساله، ار روستای "قیزیل امام قارا قال" 1977. و یکی دیگر: «یلک گیمدیک یللر، هممه کیشی بیلر» («کسی که "یلک" نپوشیده سبک سر است، همه از این مسئله خبر خواهند داشت»). یادداشت میدانی از روستای«اوغل بخت گووجییوا»، 85 ساله. روستای "مادای قیزیل- آترک"، سال1977.

منابع:

5 - "بیازبنت" - با دستبند \ مچ - حرز، معمولاً در جلد چرمی (نگاه. وسلووسکی .ای.ای. "بیازبند"، "زویراو" ج 1، شماره 111، ص 161). در بین ازبک‌ها و تاجیک‌ها، "بوزبانت"، "بوزوبند" را نقره می‌گفتند که به شکل لوله‌های توخالی بودند، که زیورآلات با یک تعویذ یا طلسم در آن تعبیه شده بود. در بین ترکمن ها به این گونه تزئینات "تومار"، "تومارچا" می‌گفتند. در "بیازبنت" ترکمن همچنین اغلب دعایی که روی یک تکه کاغذ نوشته شده بود نیز قرار می‌گرفت.

 6- یاداشت میدانی از «بی بی گل جان موخومداوف"، 70 سال، 1968، روستا. منطقه اسکندر کازانژیکسکی

. 7-  «نیازقیلیچف ک. » . آداب و آیین‌های مرتبط با تولد کودکان در میان ترکمن‌های "چودور" در اواخر سده 19 - اوایل سده 20نشر.آکادمی علوم اتحاد شوروی . جوامع، علوم، 1969، شماره 6، ص. 50.

 8- «دودین.اس.ام.». شرح مجموعه‌هایی از روستای قوشی (Keshi.- G.V.) ناحیه عشق آباد، تابستان 1901. شماره 12-125، ص. 99; " Bode K ".  مقالاتی درباره سرزمین ترکمن ...، ص. 64. •

9- تزیین مشابه در میان ازبک‌ها و تاجیک‌ها "بوزبانت"، "بوزبند" نامیده می‌شد و معمولاً روی لباس‌ها می‌دوختند (رجوع کنید به پاورقی 5).

10-«باللی آغایف، کلخوز بنام. 8 مارس، منطقه "کؤنه اورگنچ"، 1956; «آللاق قارلیف»، کلخوزبنام. "ویشینسکی"، ناحیه "لنینسکی"، 1956. در میان ازبک های خوارزم جنوبی، چنگال‌های واقعی پرندگان به کلاه کودک دوخته می‌شد [ج. فیرشتاین. O. A. در مورد برخی از آداب و رسوم و باورهای مرتبط با تولد و تربیت کودک در میان ازبکها خوارزم جنوبی - در کتاب: خانواده و آداب و آیین خانواده در میان مردمان آسیای مرکزی و قزاقستان، مسکو، 1978، ص 205).

11- در مورد سینسیل به عنوان زینت گروه سنی دختران و زنان جوان، در مقاله ای که به زیورآلات روسری زنان ترکمن اختصاص دارد، با جزئیات بیشتری صحبت می‌کنیم. نگاه کنید به: لباس مردمان آسیای مرکزی. م.، 1979، ص. 180-181،

12- نگاه. برای نمونه به«: گ.ان.بر.زا» فرهنگ مادی ازبک‌های باباتاغا.- در کتاب: فرهنگ مادی مردمان آسیای مرکزی و قزاقستان. م.، 1966، ص. 117; او است. برخی مواد...، ص. 268;  گ.پ.سنساریف. آثارs...، ص. 38; "ت.بایالیوا." بقای تصورات جادویی و منسوخ شدن آنها در میان قرقیزها - در کتاب: فرهنگ باستان و سده های میانه نخستین قرقیزستان. فرونزه، 1967، ص. 130.

13-  س.آ. ترودنووسکایا.  تزئینات اواخر دوران باستان خوارزم بر اساس مواد حفاری "توپراق غالا"، 1952، جلد اول، ص. 120, 125;  "ا.ا.نرازیک".  سکونتگاه روستایی در خوارزم سده یک- چهارده.1976).

14-  "س.آ.ارشوف" برخی نتایج مطالعه باستان‌شناسی گورستان با تدفین‌های استخوان‌ خانه-  باستان شناسی.  آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی، 1959، جلد V، ص. 179، برگه. 25.

15- "م.س.آندرف."  سفر در تابستان 1928 به منطقه "کازانسکی".- برای مطالعه تاجیکستان و مردمان ایرانی فراتر از مرزهای آن، 1928، ج اول، ص. 113-114؛  " م.آ.حمیدجانوف" برخی تصورات تاجیک‌ها در ارتباط با مار. 1960 ، جلد 210. "پ.م.کوژین"، "و.ای.ساریانیدی". مار در نمادگرایی مذهبی قبایل آنائو.- در کتاب: تاریخ، باستان شناسی و قوم نگاری آسیای مرکزی. م.، 1968; "ا.ام.پشرووا".  تولید سفال در آسیای مرکزی - ، جلد 13، ص. 104-105; و غیره. مار، مانند پوسته صدف، طبق اعتقادات مردم بدوی، منشاء زنانه را به تصویر می‌کشد؛ نماد باروری بود، نگهبان فرزندآوری و بدین ترتیب فرزندان بود ( "یا.و.چسنوف". قوم نگاری تاریخی کشورهای هندوچین ص."ب.ام.بوگایوفسکی"ص.185 1976.  صدف در سرامیک های نقاشی شده چین، کرت، طرابلس.   - مجموعه مقالات آکادمی دولتی تاریخ فرهنگ مادی ، 1931، جلد ششم، شماره 8/9، ص 3، 72؛ "تامپسون" جی. مطالعاتی در تاریخ جامعه یونان باستان. 1958؛. لندن، 1959.

16- "ا.م.مشرروا"با استناد به "آ.آ.ماروشنکو"  نیز به چنین رسمی در بین ترکمنهای تکه متذکر می‌شود و طبق مشاهدات خود - در بخش‌های مرکزی و جنوبی فرغانه در مکان‌هایی با مردم تاجیک (تولید سفال ...، ص 105). همچنین نگاه."آندرف. ام.س." .سفر...، ص. از "بوروزنا. ان.گ." .برخی مطالب ...، ص. 294.

17- منطقه کاخکینسکی، روستای مخینلی، سال 1969.

18- - "پتاشنیکوف.ای.و." منجوق‌ها و گردنبدهای با مهره چوبی خوارزم باستان و آغاز سده‌های میانه - جلد اول، ص. 111; پشچروا. ا.ام.". تولید سفال...، ص. 80; " راسودووا.پ.یا." ؛ مطالبی در مورد  لباس تاجیک‌های زراوشان علیا - در کتاب: فرهنگ سنتی مردمان آسیای غربی و مرکزی. 1970 ص.49 ؛ "گافربرگ ا.گ.".  بازمانده‌های باورهای مذهبی در میان بلوچ‌ها.- در کتاب: اعتقادات و آیین های پیش از اسلام در آسیای مرکزی، ص. 230; و غیره.

19- اصطلاح ترکمنی "گؤز مونجوق" - مهره چشم (از چشم بد1) - بین قرقیزها - "کؤز مونچوق"( "بایالییوا.ت." بقایای ...)، تاجیک های زرافشان علیا – "کوزمینچوق" (راسوودوا. ر.یا. "  مطالبی ...) استفاده می‌شوند. ) و ازبک ها" کوزمینچوق" (بروزنا.ان.گ.. برخی مطالب ...) برای تعیین مهره های سیاه با لکه‌های سفید.

20- "دمیدوف اس ام". درمورد موضوع برخی از بازمانده‌های آداب و باورهای پیش از اسلام در میان ترکمن‌های جنوب غربیآکادمی علوم اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی, 1962, ج. ششم.ص.217.

21- "گ.پ.سنساروف" می‌نویسد که به عقیده مردم، ترکیبی از اجزای گوناگون که به خودی خود نیروی یک طلسم را دارند ، قدرت آن را افزایش می‌دهد ("گ.پ.سنساروف"...، ص 38؛ "دمیدوف اس ام". بازمانده‌های باورهای پیش از اسلام ( در میان ترکمنها - در کتاب: بازمانده‌های مذهبی و راههای غلبه بر آنها در ترکمنستان، عشق آباد، 1977، ص 122-123).

22- - "ام.س.آندریف" تاجیک‌های دره "هوف". استالین آباد، 1953، شماره. 1، ص. 68، متن و یادداشت. "ان.گ.بوروزنا" در ادعای این که تمام طلسم هایی که "توغ"،" تُغ " یا داغدان نامیده می شوند از درخت توت ساخته شده‌اند، اشتباه کرده است (برخی مطالب...، ص 286). "ام.س.آندریف" اشاره می‌کند که ،" تُغ "  درخت توت نیست، بلکه یک قاب، بدنه یا استخوان بندی است. درمورد تعویذهای ترکمنی ساخته شده از این درخت، نیز نگاه کنید به«نورمرادوف.ک.» طلسم ها- داغدان بین ترکمنهای "نخورلی". 1978. 1980.ص.64-73.

23- «راسودووا.ر.یا.»- آثار.ص.49.

24- «س.ام.دمیدوف». موضوع ...، ص. 216. طبق داده "ک. نورمرادوف"، این طلسم ها معمولاً به توصیه خوجه‌ها توسط چوب کاران ساخته می شد (طلسم ها- داغدان. ص. 65).

25- «سازونووا.ام.و.. زیورآلات ازبک‌های خوارزم.- در کتاب: فرهنگ سنتی مردمان آسیای مرکزی. ص131، 1970.

26- «بوروزنا. یا.گ.». برخی مطالب....ص.286.

27- «سنساروف. گ.پ. بازمانده ها....ص. 127. در میان "چوودور"ها، مانند برخی دیگر از ترکمن‌های خوارزم، کلاه کوچکترین بچه‌ها چهار شاخ در بالا داشت که بر روی آن هسته‌های "ایگده"(سنجد) می‌چسبیدند. این کلاه بسیار جالب در میان ازبکان خوارزم نیز یافت می‌شد.«سنساروف گ.پ.»به معنای آیینی این کلاه‌های چهارشاخ نوک تیز پی برده بود - "یک کودک باید در آینده سه برادر داشته باشد. «سنساروف. گ.پ. بازمانده ها....ص. 95).

28- «زایایتفو. داغدان.- سراسر دنیا،1975،شماره 7، ص.54/55.

29- «بوروزنا.یا.گ.» برخی مطالب...،ص.285.

30- «زاخارووا.ای.و.، خوجایوا ر.ک. لباس ملی قزاق . آلما آتا، 1964، ص. 106;«بایالیوا ت.بازمانده‌ها... ص. 130;«بوروزنا ان.گ» .؛  برخی مطالب...، ص. 283-284.

31- ;«بوروزنا ان.گ» .؛  برخی مطالب...، ص. 283-284.

32- «وسلووسکی ان.ای.» نقش خدنگ در آیین‌ها و معنای نمادین آن . 1921 ج 25.

33- «پوتانین گ.آ.» مقالاتی در مورد شمال و غرب مغولستان. چاپ دوم.ص.31.

 

 

Go Back

Comment