header photo

کارکردهای جادویی و سحرآمیز زیورآلات کودکان در بین ترکمن‌ها بخش نخست

کارکردهای جادویی و سحرآمیز

زیورآلات کودکان در بین ترکمن‌ها

بخش نخست

گ.پ.واسیلیوا

ترجمه: رحیم کاکایی

با رشد آموزش و فرهنگ عمومی مردمانی که در مناطق دوردستو سابق روسیه تزاری ساکن بودند، فرایند فعال دگرگونی زندگی آنها، همگرایی خلقهای خویشاوند همسایه و از میان رفتن ویژگی‌های فرهنگی و قومی آنها در جریان است. از این منظر، پژوهش، شناخت و درک  آن عناصری از فرهنگ که بصورت بازمانده‌ها به ما رسیده اند  از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند؛ این بازمانده‌های فرهنگی بر اثر ناهماهنگی و ناسازگاری زندگی معاصر، معنا و مفهوم خود را از دست داده و از زندگی ناپدید می‌شوند. این امر در مورد بازمانده‌های باورهای پیش از اسلام که در اسلام حفظ و با آن در هم تنیده شده‌اند، صدق می‌کند، به ویژه تصوراتی در مورد  نیروهای شیطانی و خبیثی که ظاهراً در زیست بوم و دوروبر مردمان زندگی می‌کردند و در صورت امکان به انسان آسیب می‌رساندند. از این رو مفهوم ویژگی‌های محافظتی  اشیایی خاص، که ظاهراً ارزانی دهنده  و بخشنده نیروی سپنتا و مقدس بودند،  ملبس شدن به آنها به حفظ تندرستی و کامیابی کمک می کرده است. انواع گوناگونی از طلسم‌ها برای محافظت در برابر نیروهای "بدخواه و کینه توز" یا آن چیزهایی که براساس عقیده مردم در ایجاد ویژگی‌های شخصیتی خاص یاری می رساندند به لباس افراد سنجاق می‌شدند. بیشتر از همه آنها مردمان از چشم بد می ترسیدند که از آن طلسم‌های خاصی نیز وجود داشتند. به ویژه  بسیاری از این طلسم ها را کودکان داشتند. ترکمن‌ها مانند همه مردم جهان کودکان را دوست دارند. آنها تلاش می‌کنند تا حد ممکن تعداد بیشتریکودک داشته باشند. خانواده‌های پرفرزند و بزرگ خوشبختبشمار می رفت. شایدیکی از انگیزه‌های بنیادین گرایش به داشتن فرزندان زیاد،آنگونه که«گ. پ.سنساریف»(1)[ 0] به درستی اشاره می‌کند، تصور و انگاشت نیاز به بستگان و کسان بزرگ و نیرومند بود که برای آن اخلافپرشمار و گوناگونی راضروری بود. با اینوجود، مرگ و میرکودکان در گذشته بالا بوده است. به خصوص بسیاری از کودکان در اوایل کودکیمی‌مردند. مرگ یک کودک بیشتر با اعمال نیروهایاهریمنی پلید بازگویی می‌شد. همانااز این رو  بسیاری از آیین‌هایسحرآمیز و جادویی هدفش جلوگیری از عمل این نیروها، نجات جان کودک و پرورش سالم و نیرومند او بود. ایناهداف توسط طلسم‌هایی با متنوع ترین شکل‌ها از مواد مختلف بکار برده می شدند. بسیاری از زینت آلات ترکمنی( 2)بویژه کودکان در شمارطلسم ها قرار می گرفت. چنانچه اکثر زینت‌ آلات دخترانه، زنانه و سایر زینت‌ها کارکرد آغازین خود - طلسم بودن - را از دست داده‌اند یا این کارکرد با هدف زیبایی‌شناختی آنها پوشیده شده بود، عملکرد محافظتی زینت‌ آلاتکودکان کاملاً به وضوح حفظ شده است(3) ، هر چند که در اینجا جنبه هنریآن بیشتر در نگاه نخست بر نقش سپنتا و مقدس آنهاچیره بود. این زیورآلات، اغلب نقره‌ای و گاه از مهره‌ها یامنجوق‌ها، چوبی و غیره، تقریباً از همان روزهای اول تولد به گردن، دست‌ها، پاهای کودک، روی کلاه و لباس او آویزان می‌شدند.

در سالهای نخستین زندگی کودک، زینت آلات هم برای پسران و هم برای دختران یکسان بود، اما از سن 4-5 سالگی گاهی اوقات کمی د‌یرتر، در دختران زینت آلات خاص دخترانه ظاهر شدند؛ برای پسران از سن 7 تا 8 سالگی تعداد زیورآلات کم شدند و فقط تعداد کمی باقی ماند (مثلاً یک بند یا سگک نقره ای روی یقه پیراهن) که اغلب تا زمان ازدواج آویزان می‌کردند. در این سن، پسران معمولاً موهای بلند فرق سر را اصلاح  – "قولپاق" وختنهمی‌کردندوپسازآنآنهابالغمحسوبمی‌شدند. دختران، برعکس شروع به آویزان کردنزینت آلات بیشتری کردند و آن هم از سن 9 تا 12 سالگی، بسیاری از زینت آلات دخترانه شبیه به زیورآلات زنانه بودند. ضمن سخن گفتن در مورد میزانو مقدار زینت آلات، باید گفت که معمولاً آن با وضعیت سلامت کودک و تعداد فرزندان خانواده رابطه مستقیم داشت؛ بهیک کودک بیماریا تنها (حتی اگر اینیک دختر بود)زیورآلات و طلسم های زیادی آویزان می‌کردند که گاهی تا 15-18 سالگیداشتند. همچنین طبیعی است که فرزندان افراد ثروتمند بیش از فرزندان فقرا زینت آلات داشتند. نخستزینت آلاتبسیار کوچک را مورد بررسی قرار می‌دهیم. بارزترین زینتآلات کلاه کودک کوچک در میان تمام گروه‌های ترکمن، انواع گوناگون طلسم  بودند- "ییلان باشی" (دادران) - صدف سفیدکوچک بود. "دوغا"(دعا)- مثلث‌هایکوچک درست شده از پارچه یا چوب؛ "گؤزمونجوق"–مهره یا مونجوق ساخته شده از خمیر آبی؛ دکمه های آبی، سیاه و سفید؛ سکه؛ مونجوق‌هایی به رنگهای آبی و مشکی.  در میان آنها طلسم محافظت از چشم بد (گؤزدگمزلیک اوچین) بویژه مشخصه هستند. ترکمن‌های"چوودور"یک تکه چوب –" اوقالیق" - را روی کلاه نوزاد تازه بدنیا آمده (چیلله توپبی) [ توپبی: مربوط به گویش است و معنی کلاه گرم نوزاد را دارد.مترجم] و در چهار گوشه - هسته‌هایسنجد - را می‌بستند. در میان"تکه‌"ها و "یوموت‌"های غربی، مثلث نقره ای–"دوغا" - به کلاه کودک می‌دوختند، در میان"ساریق" ها - گاه زیورآلات مستطیلی با آویزها–" ایلیک" که اغلب به یقه پیراهنسنجاق و متصل می‌شدند. یکزنیت آلات رایج زنگولهها،"دوومه"  بودند که با صدایخود می بایست ارواح شیطانیو خبیث را از خود دور کنند. کلاه‌های کودکان  بسیار کوچک‌تر در بین"چوودور"ها، "گوکلن"‌ها و دیگر گروه‌های ترکمن‌  در گذشته نیز با پرهای جغد، عقاب یا پرندگان دیگر تزئین می‌شدند(4). آنها را به پارچه بالایکلاه دوختند. اخیراً به کلاه کودک "چوودور" نوارهای نازکی از پارچه که تقلیدی از یک دسته پر هستند سنجاق می‌کردند. زیورآلات روی کلاه کودک از پرهای جغد بین "آغار"های خوارزمنیز استفاده می شدند. یکزینت آلات رایج سینهبند - طلسم معمولی برای کودکان خردسال در میان"یوموت" ها، "تکه" های منطقه آخال ، "گوکلن" ها، "ارساری" ها و سایر گروه‌ها صفحه‌های کوچک مثلثییااشکال دیگر–"داغدان"، است که اغلب از درختی به همین نام[درخت داغداغان یا تاگوک گفته می شود] ساخته می‌شد، و همچنین دعایی که روییک تکه کاغذ نوشته شده (دوغا) در غلاف و جلد پارچه‌ای به شکل مثلث است که و به یکقیطانو بند پشمی رنگارنگ آویزان شده است.

در بین"ساریق" ها و "تکه"های شهر مرو ، روییکبند پشمی مشابه ، گاه یک زیور نقره کوچک را به شکل مثلث با استوانه ای ضخیم در قسمت پایین روی سینه کودک(تومارچالی دوغاجیق) آویزانمی‌کردند؛ بین "سالیر"های سرخس و "ارساری" ها-  زنگوله های صدادار نقره ای–"دوومه" و غیره. اگر نوزادانی در خانواده می‌مردند، بین"ارساری" ها، مادر دور قوزک پایکودکیکه تازه بدنیا آمده بودبند پشمی رنگارنگ با زنگوله- "آلاجا" میبست. همان طلسم"آلاجا دوومه"- توسط "ساریق" ها  بر روییکیا هر دو مچ دست کودک بسته می‌شدند. دستبندهایمنجوقی کودکان –"خونجی" - در هر دو دست تقریباً در بین تمام ترکمن‌ها رواج داشت. مانند روی کلاه‌های کودکان، رویردا‌ها ،روی نیم تنه‌های بدون آستین و سایرجامه ها و لباس‌هایرویی  طلسم هایی با اشکال مختلف روی"دوغا" دوخته می‌شدند که در مورد آنها در بالا هم ذکر شد. غالباً روییکردایا روی کلاه می‌توان تصویری از یک مار در حال چرخش را دید که از بند پشمی رنگارنگ ساخته شده است (چنینبندی به خودی خود یک طلسم قویمحسوب می‌شد). اینگونهزیورآلات-طلسم هاییخاص برای لباس‌هایکودکان بسیار کوچکبودند- از بدو تولد تا 1-5/1سالگی - یعنی تا زمانی که کودک شروع به راه رفتن کند. وقتی کودک شروع به راه رفتن می‌کرد و مستقل‌تر می‌شد، لباس‌هایش تغییرکرده و متنوع‌تر می‌گردید، زینت‌هایی که روی سر و لباس‌هایش می‌دوختند و به او می‌پوشاندند پیچیده‌تر و زیباترمی‌شدند. هم زمان با حفظ بسیاری از زیورآلات و طلسم‌هایی که کودک در دوران نوزادی می‌پوشید، موارد دیگری که بیشترپاسخگوی اهداف زیبایی شناختیبودند نیز ظاهر شدند. یکی از آنها،گویی دوره انتقالی از نوزادی به بزرگتر شدن، بودند و کودک آنها را تا 4-5 سالگی می‌پوشید؛ برخی دیگر، که بیشتر از همهمنطبق با جنسیتبودند،  تا 8-9 سالگی و در دختران - تا زمان ازدواج حفظ می‌شدند.  دستبند نقره ای "بورما" روی پای کودک است،که بطوریکه تقریباًبرای همه ترکمن‌ها آشنا بود خلخال‌های نقره اییادستبند مسیهستند که بر روییکیا هر دو مچ پای کودک می‌بستند. [ بورما- بین تکه ها و یوموت ها؛ در میان ساریق ها " شیخیل"]؛ این دستبندها اغلب با زنگوله‌بودند و در عین حال آنها را هم دختران و هم پسران 1-5/1 تا 3-4 ساله داشتند، معمولاً در آن خانواده‌هایی که بچه‌ها اغلب می‌مردند. شمار زیادیزیورآلات وطلسم ها بر روی لباس رویی کودکان گذاشته می‌شدند. روی رداها و نیم تنه‌های بی‌آستینی، مانند لباسهای کودکان بسیار کوچک،"دوغا"‌های(دعاهای)  نقره‌ای، چوبی،  پارچه‌ای، صدف‌ها و دانه های منجوق و خره مهره‌ دوخته می‌شدند. گاهییقه‌های لباس‌های دختران را با پلاک‌هایو صفحات چهارگوش کوچک روسازی می‌کردند–"سیتارا"،"چاپراز"، و در یقه لباسهای پسربچگانتکه‌های مرو گهگاه آویزهاییباگیره و چفت‌های نقره‌ایچهارگوش درست می‌کردند–"ایلیک کیلت" (دکمه سگک، دکمه گیره،دگمه انداز). با سکه‌ها، پلاک‌های نقره ایچهارگوش و گرد و به همین ترتیب حاشیه‌ها، برش‌ها و آستین‌های ردا‌ها و از همه مهمتر پشت ردا‌ها یانیم تنه‌های بی آستین را تزیین می کردند.اما بویژه بسیاری از زیورآلات روی لباس‌های شنل مانند مخصوص کودکان وجود داشت که در طرفین دوخته نشده بود، بلکه در زیر بغل گره یا بسته شده بود و به جای آستین با اشکال مثلثی "بال مانند" یا زائده های پردار تزیین می‌شد. گروه‌های مختلف ترکمن آن را به گونه‌ای متفاوت می نامیدند: "یلک" (یوموت)، "آلا یلک کورته"، کورته (تکه‌ها، سالیرها)، اُلفاق (چاوودورها)، "غوراما" (گؤکلن‌ها) و غیره. این روپوش و ردا را مادر به محض اینکه کودک شروع به راه رفتن می‌کرد برای او می‌دوخت و بچه هایش معمولا تا 5-6 سالگی آنرا می پوشیدند.یقه گرد چنین شنل‌هایی با شکاف یا بریدگی در شانه راست با بند پشمی رنگارنگ و ناهمگون غلاف شده بود ، لبه‌های مثلثی و دیواره های پهلویی دوخته نشده زیر بازوها نیز باز و بریده شده بود.پایین بالاپوش هرگز حاشیه دار و سجاف نمی‌شد.

" آلا یلک"  به عنوان یک لباس قشنگ و شیک  بحساب می‌آمد و معمولاً در روزهای عید، در جشن‌های خانوادگی، آمدن مهمان یا به مهمانی رفتن، یعنی هنگامی که کودک در جمع اطرافیان زیادی قرار می‌گرفت ، پوشیده می‌شد. بر اساس عقیده ای که در نزد "یوموت" های خوارزم ها حفظ شده‌اند، کودکانی که از" یلک" استفاده نمی‌کردند(یلکسیز)-   به عنوان افرادی ولنگار، بی‌عرضه و کم اهمیت بزرگ می‌شدند. می‌بایست اشکال سه گوش "بال مانند" به طور خاص روی بالا پوش‌ها دوخته می‌شدند. بدیهی است که اشکال سه گوش و مثلثی به خودی خود داراینیرویقدسی و سپنتامحسوب می‌شدند. بیهوده نیست که جلدهای کوچکی که در آنها احادیثی از قرآن (دوغا- دعا) جا داده می‌شدند، معمولاً سه گوش و مثلثی شکلدرست می‌کردند. آستین‌هایسه گوش بال مانند- (ترکمن ها آنها را "غولاق" می‌نامیدند - از گوش / "غیاق" - به صورت اریب بریده شده و غیره) با دقت خاصی تزئین می‌شدند. علاوه بر سه گوش‌های مختلف گلدوزی شده با نخ های رنگی،روی «غولاق» دکمه‌هایصدف و مروارید،زینت آلات نقره‌ای با اشکال مختلف، منجوق‌ها و مهره‌های آبیرنگ –"گؤزمونجوق"، قیطان‌هایبافته شده ازپشم شتر، دسته‌های موی کودک از اولین کوتاه کردن موی سر، دسته های پر، پوسته‌های صدفی، زنگوله‌ هاییدر زنجیر بلند و دیگراشیاء زیبا و حلقوی زنگ دار و طنین انداز می‌دوختند.

-----------------

*- تصور مشابهی درباره متکبر بودن و سبک سری شخصی که در کودکی" یلک"  نداشتهیاحملنکردهدربین" یوموت" هایجنوبغربینیزحفظشدهاست. تاکنوننیز،پیرمرداناینضربالمثلرابهخاطرمی‌آورند: *" یلکگیمدیک - یلتر "("مردیکه "یلک" نپوشید–متکبراست"). یاداشتمیدانی از«اوغل باَبِک»، 82 ساله، ار روستای "قیزیل امام قارا قال" 1977. و یکی دیگر: «یلک گیمدیک یللر، هممه کیشی بیلر» («کسی که "یلک" نپوشیده سبک سر است، همه از این مسئله خبر خواهند داشت»). یادداشت میدانی از روستای«اوغل بخت گووجییوا»، 85 ساله. روستای "مادای قیزیل- آترنکو"، سال1977.

منابع.

1- «گ.پ.سنساروف».بازمانده های باورها و آیین‌های پیش از اسلام در میان ازبک‌های خوارزم  1969، ص. 76.

2- مشخصات طلسم ها و زیورآلات آسیای میانه . مقاله‌«ان.گ. بوروزنی» "برخی مطالب در مورد طلسم ها- زیورآلاتمردمان آسیای مرکزی" (باورها و آیین‌های پیش از اسلام در آسیای مرکزی. 1975.)

3- « ل.ا.چویر» در میان تاجیک ها به همین امر اشاره می‌کند. رجوع کنید به: زیورآلات طلای تاجیکی. 1977، ص. 91-92.

4- درسده گذشته، در بین"گوکلن"‌ها، تازه عروس بر روی سر خود تزیین و پیرایه‌ای از قرقاول، کبک (کبک - پرنده‌ای که در "گرگن"یافت می‌شد) یا در موارد ناچاری پرهای خروس بر سر خود می گذاشتندن[«ک.بوده» جستارهایی درباره سرزمین ترکمن‌ها و سواحل جنوب شرقی دریای خزر. ص .64-65. ] احتمالاً پرهای این پرندگان بر روی کلاه کودکان کوچک نیزنصب می‌شده‌اند.

Go Back

Comment