header photo

دکتر نجیب الله آخرین امید افغانستان برای صلح

دکتر نجیب الله آخرین امید افغانستان برای صلح

۲7 فروردین برابر با ۱۵ آوریل، سالروز کناره گیری یکی از شخصیت های تاثیرگذار در تاریخ افغانستان است که سرنوشت تراژیک او بی شباهت با تاریخ معاصر این کشور نیست. دکتر محمد نجیب الله در ۱۵ آوریل ۱۹۹۲ مبلادی در حالی به نام دموکراسی از قدرت کناره گیری کرد که پس از او، تاریخ این کشور برای دهه ها در میان خون و کشتار و جنگ داخلی فرورفت.  در خاورمیانه، همچنان که در تمام نقاط جهان، نبرد بین نیروهای پیشرو و جبهه های ارتجاع همواره امری گریزناپذیر به نظر می رسد و صفحات تاریخ معاصر سرشار است از این رویارویی ها که معمولا منجر به بروز بزنگاه هایی در تاریخ کشورها شده که توانسته است سرنوشت سیاسی یک سرزمین و مردمان اش را تا دهه ها متأثر و دگرگون کند.  

* مبارزه قاطعانه با فساد و عقب ماندگی

 در افغانســتان که امروز نام آن را همجوار با نام طالبان به یاد می آوریم، در بیش از حدود ســه دهه قبل یعنی در ســال ۱۹۸7 میلادی، فردی به قدرت رسید که امروزه پس از مرور سرگذشت سراسر خونریزی در افغانستان، او را با طنین «آخرین امید افغانستان برای صلح» به یاد می آوریم.  دکتر محمد نجیب الله، که او را به نام دکتر نجیب می شناختند، شخصیتی آگاه و محبوب، پزشکی که به سیاست روی آورد، و رئیس جمهوری که جز سودای مدرنیست کردن افغانستان و مبارزه قاطعانه با فساد و عقب ماندگی، رویای دیگری در سر نداشت و در نهایت جان بر سر این آرمان گذاشــت.

یادآوری نام و سرگذشــت او در حالی که تقریبا دو دهه از پایان قرن بیســتم می گذرد، شاید نه تنها یک یادبود، که ضرورتی تاریخی باشد در شرایطی که وضعیت خاورمیانه و افغانستان کمترین تفاوتی با آنچه در قرن بیستم و قدرت گیری طالبان بر آن گذشت، نکرده است و این امر درواقع، بیش از پیش این مسئله را که به ثمر رسیدن صلح در افغانستان و خاورمیانه از چه مسیری خواهد گذشت، بیش از پیش به روی صحنه تفکر و اندیشه اجتماعی می آورد و از این جهت، بازخواندن تاریخ را ایجاب می کند.

 * زندگی و زمانه دکتر نجیب الله

محمد نجیب الله، متولد 6 اوت ۱۹۴7 در شــهر گردیز افغانســتان، آخرین رئیس جمهور افغانستان پیش از پیروزی طالبان بود. او در شرایطی به قدرت رسید که ببرک کارمل تا حدودی نهادسازی اجتماعی در افغانستان را پیش برده بود و نجیب دارای اختیارات و قدرت بیشتری بود.  نجیب دارای تباری اشرافی بود و به همین دلیل کمونیست های افغانستانی جذب او به حزب دموکرات خلق را تحسین می کردند. نجیب در زمان محمدظاهر شاه و داوودخان دو بار زندانی شده بود و در زمان وقوع انقلاب ثور که به رهبری حزب دموکراتیک خلق علیه حکومت محمد داوودخان رخ داد، رئیس انجمن سیاســی دانشــگاه کابل شده بود.

نجیب در جریان انقلاب ثور شرکت داشت و بلافاصله پس از سقوط دولت، به عنوان سفیر افغانستان به ایران آمد، ولی پس از چند ماه ایران را ترک کرد و به دستور حزب به مسکو رفت.  او بعدتر به کابل بازگشــت و به عنوان رئیس دســتگاه اطلاعاتی «خاد» بســیاری از مفسدان و بنیادگرایان و گروه های مسلح را قلع و قمع کرد.

 او تصمیم داشــت برای یکپارچه کردن دولت مرکزی در روند همان مدرنیزاســیون دولت- ملت، با سرکشــی های طوایف و قبایل مبارزه کند.  این هرج و مرج طلبی گروه های قومی و مذهبی در دهه هشتاد به اوج خود رسیده بود. دولت جدید باید با مجاهدینی چون احمدشاه مسعود، جنگ ســالارانی چون ژنرال دوســتم، قدرت طلبانی چون گلبدین حکمتیار و مرتجعانی چون گروه طالبان مقابله می کرد. این ها هرکدام، با حمایت های دولت ریگان و سلفی ها، سودای چیرگی بر پایتخت را در سر می پروراندند.

 * پایان تراژیک یک سیاستمدار پیشرو

 سرانجام دکتر نجیب در ،۱۹۸6 به ریاست جمهوری رسید و اصلاحات گسترده خود را آغاز کرد. نام حزب دموکراتیک را به حزب وطن تغییر داد تا طنین «کفرآمیز» آن برای اسلامگرایان تعدیل شود. همچنین مجلس دموکراتیکی تشکیل داد تا قانون اساسی بنویسند.

احترام به مذاهب و اعلام اسلام به عنوان دین رسمی کشور که از دوران کارمل آغاز شده بود، توسط نجیب پیگیری شد و در متن قانون اساسی جدید نیز آزادی سیاســی تمام شــهروندان تأیید و تضمین شده بود. اما یک سال بیشتر از ریاست جمهوری نجیب نگذشته بود که ارتش شوروی از افغانستان خارج شد و نجیب سعی کرد در موقعیت جدید، سیاست آشتی ملی را ادامه دهد که بهترین موقعیت برای صلح و پیشرفت افغانستان در قرن بیســتم به حســاب می آمد.

 اما عبدالرشید دوستم از جنگ سالاران افغانستان، با حمایت پاکستان شمال کشور را تصرف کرد و مجاهدین نیز پس از مواجهه با چنین فرصتی دوباره وارد کارزار شدند و با اتحاد نیروهای مرتجع و همچنین فشار فزاینده آمریکا و پاکستان، دولت نجیب در آستانه فروپاشی قرار گرفت. سرانجام گروه های مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند و درگیری های مسلحانه در کابل آغاز شد و این جنگ ها تا پنج سال در کابل و تا ده سال دیگر در مناطق مختلف افغانستان ادامه یافت.

 ویرانی، خونریزی و آوارگی که این جنگ ها برای مردم در پی آورد، شماری از مردم را به یاد سخنان نجیب الله انداخت که گفته بود اگر قدرت به یک اداره مورد توافق همه افغان ها منتقل نشود، در کشور «حمام خون» جاری می شود. در سپتامبر ،۱۹۹6 زمانی که طالبان در حال ورود به کابل بودند، احمدشاه مسعود به نجیب فرصتی داد تا از پایتخت فرار کند. اما نجیب الله خودداری کرد و در همان جا ماند. چند روز بعد، طالبان وی را از سازمان ملل ربودند و تا حد مرگ شکنجه کردند و سپس او را در انظار عموم به دار آویختند.

Go Back

Comment