header photo

محاسابات دو گانه مداخله گران «اول ماه مه» افغانستان

محاسابات دو گانه مداخله گران

«اول ماه مه» افغانستان

  واشنگتن آغاز خروج نیروها خود از افغانستان را «پایان طولانی ترین جنگ آمریکا» می نامد. البته زیر این جوش و خروش، بازی پیچیده، ماجرا جریانه و کاملا توطئه گرانه ای پنهان است که انتهای آن  پیش بینی نشده است. یا آوری می کنیم که در سال گذشته آمریکا توافقنامه ای با طالبان به امضاء رساند که ماده اصلی آن پایان حضور نظامی آمریکا در اول ماه مه 2021 بود. این گام به اقتضای وضعیت مشخص روز بود. دونالد ترامپ این گام را برای مبارزات انتخاباتی مورد استفاده قرار داد و تلاش برای پایان «جنگهای غیر لازم» را به نمایش گذاشت. به همین دلیل واشنگتن در هر لحظه می توانست عقب گرد کند. شرط های آبکی، همچون امتناع طلبان از همکاری با تروریست ها، امکان می داد در هر لحظه آنها را متهم به پیمان شکنی کنند.

این حیله ها کمکی به ترامپ نکرد. وضعیت موجود ارثیه ای است که به بایدن رسید. بایدن در آغاز ترامپ را به «گامهای غیر مسئولانه» متهم می کرد و در حرف از خروج نیروهای آمریکا حمایت میکرد و خواهان پروسه مرحله به مرحله در توافق با متحدین آمریکا بود. گرایش به باز بینی توافقنامه پس از مراسم سوگند خوردن بایدن به شکل روشن آشکار شد. وزیر دفاع آمریکا «لیود اوستین» اعلام کرد که آمریکا «با عجله و سازمان نیافته از افغانستان خارج نخواهد شد». خود بایدن اعلام کرد که خروج نیروها در موعد تعیین شده امکان پذیر نیست. اما اداره جدید کاخ سفید نمی توانست مقبولیت ایدۀ پایان جنگ را در میان طرفداران خود در نظر نگیرد، به همین دلیل شروع به طفره رفتن کرد.

  از یک طرف طالبان متهم به نقض شرایط توافقنامه گردید، یعنی ادامه مناسبات با القاعده. در نتیجه، حملات نیروی هوائی آمریکا به مواضع جنگویان بخصوص در منطقه قندهار افزایش یافت. از طرف دیگر کاخ سفید تلاش کرد در نقش طرفدار صلح  ظاهر شود و یک سری پیشنهادات ارانه داد. بسیار همه جانبه و به همان اندازه تقریبآ غیر قابل اجرا. در میان این ابتکارات، طرح «آشتی ملی» تحت نظارت سازمان ملل و طرح حل و فصل مناقشات بود که از طرف وزیر خارجۀ آمریکا «آنتونی بلیکن» به دولت افغانستان ارائه گردید. دیپلومات آمریکایی به شکل اولتیماتوم که می بایست نصف پست های وزارت به طلبان تعلق می گرفت، خواهان تشکیل دولت گذار شده بود.

  هر دو طرح در نطفه خفه شدند. کابل اصلآ از بررسی طرح بلینکن امتناع کرد. معاون رئیس جمهور افغانستان امرالله صالح گفت که افغانستان «صلح اجباری» را نخواهد پذیرفت، چون که تهدیدی برای قانون اساسی و آزادیهای دمکراتیک خلق افغانستان است. همچنین کنفرانس صلح که می بایست تحت نظارت سازمان ملل، ترکیه و قطر در استانبول برگذار گردد، برای مدت نامعلومی به تعویق افتاد. نمایندگان کابل به برنامه کنفرانس و ترکیب هیئت های نمایندگی اعتراض داشتند و طالبان نیز کاملا از شرکت در آن امتناع نمود.

در نهایت آمریکا گزینه دیگری را انتخاب کرد. 14 آوریل پرزیدنت بایدن پایان عملیات «حمایت قاطع» و خروج کامل نیروهای آمریکا را اعلام کرد. خروج نیروها از اول ماه مه آغاز و باید در 11 سپتامبر، 20 سالگی ترور در آمریکا، پایان یابد. دبیر ناتو «ستولنبرگ» سخنان مشابه ای را بیان کرد. در نتیجه، در سپتامبر از  نیروهای خارجی فقط محافظین نمایندگی های دیپلماتیک در افغانستان باقی خواهند ماند.

  تیم بایدن که نمی خواهد «چهره» مدافع صلح و مخالف جنگ را از دست دهد، در عین حال نگران از دست دادن افغانستان است. به همین دلیل برای خروج نیروها مدت زیادی را در نظر گرفته اند. در این مدت ممکن است هر چیزی اتفاق بیافتد. مثلا یک اقدام بزرگ تروریستی که بهانه ای برای امتناع آمریکا از خروج نیروهایش شود، یا تحریکات و دسیسه ها که آمریکائی ها تجارب زیادی در این زمینه ها دارند.

  علائم اینکه آمریکائی ها زیاد هم مایل نیستند جنگ خاتمه یابد، هر چه بیشتر عیان می شود. خود بایدن می گوید که ایالات متحدۀ آمریکا بر تهدیداتی که از افغانستان ناشی می شود، نظارت خواهد داشت و حضور فعال خود را در منطقه حفظ خواهد کرد.

  همزمان با این، شکل دادن افکار عمومی هم در جریان است. در گزارش شورای امنیت آمریکا، شانس دست یابی به توافقنامه صلح میان طالبان و دولت کابل بسیار ناچیز ارزیابی شده است.

  طرح های واشنگتن را انتشارات آمریکایی «هیل»، هرچند گاهی نیمه باز، رو کند. البته این بار اول نیست که برای درز خبر از آن استفاده می شود. این نشریه می نویسد که وظیفه اصلی بایدن این است که «مردم از جنگ خسته شدۀ آمریکا را قانع کند که آمریکا هیچوقت افغانستان را ترک نخواهد کرد». مسئله این است که به چه شکلی این حضور ادامه خواهد داشت.

  دیدگاه دیگر این نشریه نیز مهم است. طبق نوشته این نشریه، افغانستان در مرحله اول به لحاظ مقابله با چین مهم است. «موقعیت جغرافیایی کشور نقش مرکزی را در رقابت های ژئوپلیتیکی مابین آمریکا و پکن بازی می کند. نویسنده همچنین به وجود منابع زیرزمینی فلزات نایاب در افغانستان اشاره کند که به مبلغ  3 تریلیون دلار بر آورد می گردد. آمریکا با استخراج آن می تواند وابستگی به چین را در رابطه با این محصول کاهش دهد.

  یکی دیگر از پروسه های نگران کننده در افغانستان پیدایش خطوط تازه تفرقه گرائی همچون تفرقۀ مذهبی از جمله در منطقۀ ناآرام افغانستان «ایالات بارداک» است که اکثریت ساکنین آن شیعه هستند. چند سال پیش آنها با توجه به ضعف دولت در برقراری امنیت، دسته های مسلحی به فرماندهی عبدل غنی علی پور به منظور مبارزه با اسلامیست ها تشکیل دادند. چندی  بعد معروفیت فرمانده این دسته ها باعث نگرانی کابل شد. در سال 2018 اورا باز داشت کردند و فقط پس از اعتراضات وسیع و دخالت سیاستمدارها او را آزاد کردند.

  امتناع نیروهای علیپور از تابعیت دولت مرکزی و تصرف ساختمان های دولتی در چند منطقه موجب جنگ تمام عیار گردید که در جریان آن یک هلی کوپتر می17 سقوط کرد. مطبوعات طرفدار دولت پس از این حادثه، ایران را متهم به حمایت از علی پور نمودند. به دنبال آن مطبوعات غربی و «مراکز فکریِ» با نفوذ از جمله بنیاد جیمز تاینسک آمریکائی نیز به این تبلیغات ملحق شدند. طبق گفته های آنها، تهران نیروهای فاطمیون را از سوریه به افغانستان منتقل می کند.     

  بدین ترتیب صلح در این منطقه بسیار در دور دست است.

گزیده ای از مقاله سرگئی کوژمیاکین   روزنامه پراودا 7 ماه مه 2021

منبع: روزنامه آذربایجان شماره 159

Go Back

Comment