header photo

چرا "چپ" ما انگیزه ضد امپریالیستی کارگران را پرورش نمی دهد؟

کمونیست های آمریکا:

چرا "چپ" ما انگیزه ضد امپریالیستی کارگران را پرورش نمی دهد؟

وب سایت حزب کمونیست آمریکا مطلبی تحت عنوان « مبارزه طبقاتی را فقط می توان با پرورش انگیزه های ضد امپریالیستی کارگران پیروز کرد اما "چپ" ما این استراتژی را رد می کند» تحلیلی با مفاهیم سیاست روز منتشر شد امید می رود مورد توجه مبارزان قرارگیرد-م.

حاکمان سرمایه داری مدرن، امپریالیسم ، از طریق غصب سرزمین بومیان برای سلطه گری به وجود آمد، همانطور که پارنتی (1) در مورد دولت بورژوایی مشاهده می شود، این سیستم  با فراهم کردن امکانات، فرصت‌های مادی، نیروی کار و زحمت را به حاشیه می راند و جلوی سرکشی را می گیرند . با این حال، قدرت سرمایه به معنای داشتن توان جلوگیری ازشورش احتمالی نیست. فقط  باید دربرابر تأثیر پذیری از فرصت طلبان ... «اپورتونیسم چپ» که امپراتوری آمپریالیستی را تقویت می کنند مبارزه راادامه داد .

گاس هال (دبیرکل سابق حزب کمونیست آمریکا) درباره «بحران رادیکالیسم خرده بورژوایی» می گوید: "اپورتونیسم چپ" با آموزه های تاکتیکی می تواند رادیکالیسم درحال رشد را با شعار حمایت از سوسیالیسم پیش برد–  و جاهایی موفق شود ولی با جدا شدن از توده ها، مبارزه طبقاتی را تضیف می کند.

مفاهیم  رادیکالیسم خرده بورژوایی لزوماً اشتباه نیستند. انگیزه کسانیکه از درک غلط پیروی می کنند، در مواردی، افرادی فداکار و مخلص هستند. مفاهیم  آنان در زمانی اشتباه است که واقعیت خاص تاریخی در نظر گرفته نشود. بنابراین، چنین افرادی هرچه مصمم ترباشند، آسیب پذیری به جنبش بیشتراست. نیت خوب و حتی ایده های خوب کافی نیست. یکی از عناصر کلیدی درمبارزات همراهی توده ها است. مردم تا زمانیکه  تجربه شخصی خود را احساس نکنند به اندرزها و دستورات  پاسخ عملی نمی دهند. – حتی اگر ایده‌ها عالی باشد-. قوانین درون سرمایه داری، قوانین استثمار، انگیزه ذاتی برای کسب سود، تضاد بین ماهیت اجتماعی تولید و تصاحب و خصوصی سازی.. همه عواملی هستند که قربانیان را وادار می کند از منافع خود به ایده های اساسی تر به پردازند. سیاست ها باید با فرایند عینی توده ها مرتبط باشد. تاکتیک ها با هر مرحله از رشد جنبش هماهنگ شوند. نیروی مبارز ازموقعیت جدیدی که ایجاد شده حوادث را پیش برد. دراین صورت می تواند به یک نیروی انقلابی تبدیل شود.

رادیکالیسم خرده بورژوایی - نه تنها توسط پایه گذاران خرده سرمایه‌داران بلکه توسط افراد طبقه کارگر که ازیک منشاء انحرافی سرچشمه می گیرند، از ایده‌های انقلاب کارگری جدا شده اند همراه با دیدگاه‌ غیر پرولتری هستند. از آنجا که این منشاء اندیشمندان علاقه مادی به پیروزی کارگران ندارند، آنچه از آن ناشی می شود، فتیشیسم (2) نسبت به برخی نظریه هاست. تئوری هایی که از آکادمی لیبرال ها و یا گروه های "چپ" تجدید حیات کرده که فقط درجایگاه این گونه علاقمندان قرار دارند سرچشمه می گیرد. انطباق به این ایده ها را ضرورت می دانند، هر فرد یا گروهی اگرآنان را رد کند به عنوان دشمن شناخته می شود. در نتیجه، وقتی طرفداران رادیکالیسم خرده بورژوایی برای جلب اکثریت مردم درمقابل دولت به شکست مواجه می‌شوند، این پروژه با عدم همراهی توده‌ ها روبرو می شود آنها را به واپس‌ گرایی متهم می‌کنند.

امسال بخشی ازگروه های "چپ"  ائتلاف، با جنبش ضد ناتو را رد کرده اند. این بدان معناست که این گروه ها در نتیجه مسیر واقع بینانه برای ایجاد رابطه با کسانی که در جایگاه فعال هستند خود را جدا می سازند. چرا این کار را انجام می دهند به نظرمی رسد که به نظریه های لیبرال رادیکال اعتقاد دارند. نگرانی واقعی انان حفظ سازماندهی این فضاهاست و سیاست این کشورها را برای خود مفید می بینند و به بی اعتباری ناتو وارد ائتلاف نمی شوند.

این گونه استدلال‌ها، علاوه بر انتقادات غیراصولی و کنایه‌ به اعضای ائتلاف ضد ناتو، مبتنی  بریک خطای اساسی ایدئولوژی است: یعنی ندیدن منافع عمومی مردم. اشتباه درتحلیل به عنوان یک مسیر نا امید کننده وهر زمان که به ایده ها پاسخ می دهند شامل مفاهیم انتزاعی خودآنان عنوان می شود.

اپورتونیست ها و لیبرال ها ماهیت واقعی فعالان سیاسی را مورد حمله می دهند. اگر ائتلاف ضد ناتو را بررسی کنند متوجه می شوند بازیگران بزرگترهم در این میان ائتلاف را رد کرده اند. بنابراین برداشت آنان اشتباه است،  دلیلش این است که "چپ" خرده بورژوایی هر پروژه‌ای را که به دنبال بسیج توده‌های مردمی است کم بهاء می دهد، صرف نظر از اینکه مشارکت‌کنندگان پروژه تا چه اندازه مترقی و یا تاثیرگذارند. از نظر آنها، تنها کسانی «انقلابی» هستند که تحت پوشش آنان قرارگرفته باشند، آنها بدون کند و کاو به عناصر تشکیل دهنده برچسب غیرانقلابی می زنند.

 پیوستن به جنبش ضد ناتو؛  مهمتر از همه با انجام عملیات کاملاً مستقل از حزب دموکرات، اینکه زحمتکشان در زمینه‌های فراگیری ضد امپریالیستی  پرورش نیافته اند و یا هنوز شروع به یادگیری نکرده اند، به این معنا نیست که اقدامات آنها مبارزه طبقاتی را پیش نخواهد برد. برای تشخیص این موضوع نیاز به پیروی از ایده های ارتجاعی نیست. اینکه ائتلاف ضد ناتو باعث پیشرفت شده، صرف نظر از هر تناقضی که در آن وجود دارد، یک واقعیت عینی است.

سال 2023بهترین سال برای جنبش ضد جنگ به شمارمی آید. رویدادهای ضد جنگ دوباره عامل اصلی در گفتمان فرهنگی ما تبدیل شده است. بیش از نیمی از آمریکایی ها به نظامی کردن اوکراین مخالفند. همه این تحولات حداقل تا حدی به ائتلاف"چپ" کمک می کند که مسئول تسریع روند ضد امپریالیستی اخیر در فضاهای سازماندهی هستند.

 پروژه‌های ضد امپریالیستی اگر ازمحدوده سنتی فضای «چپ» فراتر ثابت شود، می‌تواند هژمونی لیبرال ها و طرفداران ناتوی را به طور جدی زیر ضرب قرار دهد، بنابراین کمونیست‌ها باید این استراتژی را دنبال کنند. باید روند ضد امپریالیستی را پرورش دهیم و به  بسیج و آموزش بیشتر کارگران کمک کنیم، تا مبارزه با هژمونی ایالات متحده بیشتر درک شود.

 وضعیت کنونی با توضیح گاس هال درانطباق است. در آن تضادهای سرمایه، توده‌ها را وادار می‌ کند تا آنچه را که برای منافع خود بهترین است انتخاب کنند. جنبش ضد ناتو درجنگ نیابتی اوکراین تحمیل شده توسط جنگ طلبان «بایدن» (رئیس جمهورآمریکا) به عنوان عنصراصلی کمک کننده جنگ نیابتی را باید درمبارزه طبقاتی شناخت. شوربختانه رادیکالیسم خرده بورژوایی"چپ" به طرفداران خود می گوید این ارزش ها قابل اثبات نیست آنرا انکار می کنند. به این ذهنیت و تفسیر تمام کنش‌های مستقل ضد امپریالیستی کارگران آمریکایی را به‌ ارستوکراسی کارگری نسبت می دهند.

رادیکال‌های خرده بورژوازی، استدلال می کنند مارکسیست‌های ضد ناتو درائتلاف درونی با چپ‌گرایان اولترا با جناح راست تلفیق شده  طرفداران (عملیات ویژه فاشیست زدایی) روسیه است. که شامل گرایش‌هایی مانند لیبرتارین‌ها (3) بدون توجه به اینکه چه نوع آزادی‌خواهی واقعی می تواند در پروژه دخیل باشند. یعنی اثبات الگوی آنان این است هرگاه کارگران کاری را انجام می‌دهند که طرفداران لیبرال آن را تحریم نکرده‌اند، این تلاش‌ خروج ازاصل مبارزه نیست.

رادیکال های خرده بورژوا دلایلی برای رد ائتلاف دارند. آنهامعتقد اند کارگرانی، نیزاز اشرافیت کارگری هستند، چنان این ذهنیت را در چرخه ای بی پایان نگه می دارند و با جزم اندیشی شکل  آنرا تقویت کرده اند زمانیکه کارگران علیه امپریالیسم عمل می کنند، انتظار دارند به ایده های آنان پاسخ مثبت داده شود دراینجا دستکاری شعور آغاز می شود و آنان را ازعملیات ائتلاف جدا می سازد. پروژه ضد امپریالیستی خرده بورژوازی به اندازه کافی خالص نیست . مانند اینکه ما نباید از جنگ ضد فاشیستی کارگران روسیه حمایت کنیم، این مردم در حال حاضر مجبور به زندگی در یک دولت سرمایه داری هستند...

 با نادیده گرفتن تفاوت بین تضادهای اولیه و ثانوی که واقعیت عملی مبارزه طبقاتی درآن نهفته است تا زمانیکه به اندازه کافی با تضاد اصلی جهانی با هژمونی ایالات متحده مبارزه نکنیم، و تضادهای داخلی خود را اصلاح نه نمائیم نمی توانیم انقلاب کنیم . این هژمونی چیزی است که طبقه حاکم ایالا متحده از آن سوءاستفاده کرده تا خود را قوی ترکند، قدرت سرمایه های آمریکایی را حفظ کند و فضاهای سازماندهی را تحت تأثیر روانی طرفداران امپریالیسم به وجود آورد، دراین شرایط ما نباید بخود اجازه دهیم ازمبارزه طبقاتی ضد امپریالیستی غافل شویم.

اگر می‌خواهیم با اکثریت کارگران ارتباط برقرار کنیم اگر می خواهیم  به گونه‌ای آنها را بسیج نمائیم که دولت رابه عقب رانند، باید از اعمال این معیارهای فتیش (2) در تلاش‌های ضد امپریالیستی دست برداریم. ما باید از اینکه پیوستن به هر پروژه ای که از نظرایدئولوژی از دموکرات ها مستقل است و ارتدوکس ضد روسی آنان دراین است که گویا ما همبستگی با طبقه کارگر و مردم تحت ستم را کنار گذاشته ایم، ازاین عبارت نباید هراس داشت. اگر کسی این را باور داشته باشد، موفقیت حزب دموکرات دستکاری شده است، چرا که با گفتن این کنترل می خواهند افراد خوش‌نیت را حفظ کنند. این تنها روشی است که آنها با انتخاب دائمی گروه‌های رادیکال خرده بورژوایی، اپورتونیسم  را با دنبال روی جایگزین مبارزه طبقاتی می کنند.

البته درمبارزه مقدماتی کارگران برای مقاومت در برابر امپریالیسم تضادهایی وجود خواهد داشت. تولید این تضاد ها خود بخشی از مبارزه طبقاتی است. اگر ائتلاف ضد ناتو دارای عنصر نادرست در مورد مسائل داخلی است، همانطور که در ائتلاف چند وجهی انتظار می رود، آنهایی که ایده های صحیح تری در این مورد دارند باید وارد ائتلاف شوند تا جناح مترقی تری در آن ایجاد وزن کنند.

 تجربه تاریخی بلشویک‌ها پس از کار دراتحادیه‌های کارگری ارتجاعی توانستند قدرت را به دست گیرند، زیرا می‌ دانستند در این تلاش‌ها باید شرکت کنند و درعین حال درموقعیتی برابر با عناصرغیرسوسیالیست عمل نمایند. زیرا آنها مایل بودند به طور کامل دراتحادیه های کارگری قدرت گیرند. بلشویک ها توانستند با فعالیت دراتحادیه های کارگری ارتجاعی، امکانی را به دست آورند. سپس، چون ذاتاً انقلابی بودند از این نفوذ برای ساختن یک دولت کارگری استفاده کرده اند.

بیائیم اگرمطمئن هستید سازماندهی تان فرصت طلبانه نیست. با پرورش انگیزه های ضد امپریالیستی و  ورود به ائتلاف ضد ناتو مشکلی ندارید. در جایی که شما درست می گویید و سایر اعضای ائتلاف نادرست در نهایت می توان در نبرد استدلال ها پیروز شد، همانطور که بلشویک ها علیه اعضای اتحادیه های کارگری غیرسوسیالیست انجام دادند. درزمینه هاییکه در مورد مسائل اجتماعی، آزادی سیاهان و بومیان یا سرمایه داری حق با شما خواهد بود می توان ایده ها را پیش برد. بهتر ازآن است که بخواهید خود را ازائتلاف جدا سازید.

همچنین باید درنظرداشت همه امکانات در دست ما نیست و همه پاسخ ها را نمی توان یک طرفه دید. راه حل های بهتری وجود دارد. شما اگر در مورد نیاز به ائتلاف به حاکمیت قبیله‌ای یا حقوق ترنس ها پایبند باشید، و یا به نظریه‌های جزمی که نا خود آگاه از آکادمی «چپ» ضد مارکسیستی جذب کرده اید، می توانید متوجه شوید نظریه «مستعمره داخلی» در مورد سیاه پوستان در ایالات متحده آمریکا یک دیدگاه ضد ماتریالیستی در مدرسه فرانکفورت (4) است. بخش هایی از چنین ایده اشتباه را ما حفظ کرده ایم. بدون شک هنوز چیزهایی وجود دارد که باید یاد بگیریم، و یا تفکرخود را اصلاح کنیم.

ما همیشه کمتر از آنچه که می‌خواهیم تقاضا می کنیم و صلاحیت مقام‌ فکری داریم. ما دریافته‌ایم که اغلب، اعضای ائتلاف ضد امپریالیستی که بخشی هم از جناح "چپ" نیستند، می‌توانند چیزهایی برای آموزش داشته باشند. مگراینکه کسی واقعاً با شما ناسازگار باشد، می‌توان فرآیندی را طی کرد که ایده‌هایتان توسط شخص دیگری به چالش کشیده شود، از شما خواسته شود که به طور انتقادی در مورد آنچه معتقد هستید فکر کنید، سپس با جزئیات بیشتر وبا محتوای دقیق تری از آن می توان خروج کرد.همه این موارد در کنار اهداف اصلی ما قرار دارند و آن این است که مبارزه با هژمونی ایالات متحده درحال حاضر مهمترین وظیفه ماست. در این مرحله ، تاثیرگذارترین کاری که می توان انجام داد اکثریت مردم آمریکا را که با جنگ نیابتی مخالفند، «متحد» کنیم. ما دراین کارزار مبارزه طبقاتی را مطرح می کنیم. عامل اصلی نفوذ حزب دمکرات را بی اثرمی سازیم .اگرتوانسته باشیم این سیاست را بیشتر پیش ببریم، کارگران در دفاع از منافع طبقاتی خود نزدیک ترشده اند.

راینر شی 24 اگوست 2023

برگرفته ازوب سایت حزب کمونیست آمریکا

م .چابکی :30 شهریور1402 برابر با2023.09.21

توضیح و منابع:

(1) پارنتی (به ایتالیایی :( Parentiیک کومونه در ایتالیا است که در استان کزنتزا واقع شده است.
پارنتی ۳۷ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۳۳۰ نفر جمعیت دارد.

(2) فتیشیسم  شیءباوری، فتیشیسم، شیءپرستی (به انگلیسیFetishism) به مفهوم اعتقاد و باور به وجود نیروی فوق طبیعی در برخی اشیاء طبیعی (موجود در طبیعت) و مصنوع (دست ساخت انسان) است

)3) لیبرتارین‌ها افراطی‌ترین شکل لیبرال‌ها هستند در واقع راستِ راست لیبرال‌ها هستند.

(4) (مکتب فرانکفورت (به آلمانیFrankfurter Schule در رابطه با نظریه انتقادی، نام مکتبی است که در دهه ۱۹۳۰ (میلادی) توسط ماکس هورکهایمر در قالب یک انجمن پژوهش‌های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس شد. عمده فعالیت این مکتب در زمینه‌های مربوط به فلسفهٔ علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی و نظریهٔ اجتماعی نئومارکسیستی است 

https://newswiththeory.com/the-class-struggle-can-only-be-won-by-nurturing-the-anti-imperialist-impulses-of-the-workers-but-our-left-rejects-this-strategy

 

 

 

Go Back

Comment